بازگشت

قاطعيت


آن گاه كه امام تصميم به حركت به سوي عراق گرفت عده اي مخالفت كردند و دليل اين خيرخواهان و دور انديشان، آشنايي با روح پيمان شكني و بي وفايي حاكم بر مردم كوفه بود. اينان اعتقاد داشتند كوفيان مردمي خوش استقبال و بد بدرقه اند، همان گونه كه امام نيز مي دانست. از جمله پيشنهاد دهندگان عبدالله بن عباس بود كه امام عليه السلام در پاسخ او فرمودند:

اي پسر عمو، به خدا سوگند، مي دانم كه تو از راه خيرخواهي و مهرباني و دلسوزي اين را پيشنهاد مي كني، ولي من تصميم گرفته ام به سوي عراق حركت كنم. [1] .

همچنين وقتي امام در منزل «زباله» خبر شهادت مسلم بن عقيل را شنيد، بعضي فكر مي كردند شايد حضرت از حركت خويش منصرف شود، اما امام عليه السلام فرمود:

خبر بس تأثر انگيزي به ما رسيده است و آن كشته شدن مسلم بن عقيل و هاني بن عروه و عبدالله بن يقطر است. شيعيان ما دست از ياري ما برداشته اند. اينك هر يك از شما كه بخواهد در بازگشتن آزاد است و از سوي ما حقي بر گردنش نيست. [2] .


قاطعيت امام حسين عليه السلام در خطبه معروفش در مكه مكرمه به هنگام تبديل حج تمتع به عمره و خروج از آن مكان مقدس، بيشتر نمايان است، آن جا كه مي فرمايد:

مرگ، كه سرنوشت فرزندان آدم است، همچون گردنبند بر گردن دختر جوان برازنده و زيباست. چنان به ديدار گذشتگانم مشتاقم، كه يعقوب در اشتياق ديدار يوسف. براي من مرگي برگزيده اند كه با عشق و افتخار با آن رو به رو مي شوم. هم اكنون گويي اعضاي پيكر خويش را مي نگرم كه آن را گرگ هاي بيابان هاي «نواويس» و «كربلا »پاره پاره مي كنند و روده هاي تهي و شكم هاي گرسنه ي خود را از آنها پر مي سازند. از روزي كه با قلم مشيت پروردگار نوشته شده است، گريزي نيست. خشنودي خدا، خشنودي خاندان پيامبر است. در برابر آزمايش او پايداري مي كنيم و در برابر، پاداش مقاومت كنندگان را به دست مي آوريم. [3] .


پاورقي

[1] کامل ابن‏اثير، ج 3، ص 276 به نقل سخنان حسين بن علي از مدينه تا کربلا ص 36.

[2] ارشاد، مفيد، ص 223.

[3] ناسخ التواريخ، ج 2، ص 120.