بازگشت

عوام و خواص در جامعه شناسي


مردم در جوامع مختلف به اعتبار قدرت نفوذ و تأثير گذاري بر رفتار و كنش ديگران و ميزان تأثير پذيري متفاوتند. در هر جامعه عده اي كه معمولا شمار آنها اندك است به دليل موقعيت ويژه اي كه دارند ( اكتسابي يا موروثي ) بر ارزش هاي مورد قبول و رفتار ديگران، كه قسمت عمده ي جامعه را تشكيل مي دهند تأثير مي گذارند. اين «گروه كمترين» با نام هاي خواص، برگزيدگان، نخبگان شناخته مي شود و از «گروه بيشترين» با عناويني چون عوام، توده و عموم مردم ياد مي شود.


تاريخ و جامعه، صحنه ي تعامل عوام و خواص است و تحولات اجتماعي در پرتو شناخت چگونگي اين تعامل، آسان تر تبيين و تفسير مي شود.

پارتو (1923 - 1848 م ) جامعه را به دو طبقه ي عمده ي برگزيدگان و توده ها تقسيم مي كند، خواص از ديدگاه پارتو به كساني اطلاق مي شود كه توانسته اند در هر يك از شاخه هاي فعاليت بشري بالاترين نمره را به دست آورند. در نظام جامعه شناسي پارتو ما با طبقه ي تهي از نخبگان و طبقه ي نخبه ساز روبه رو مي شويم. براي رسيدن به نقطه ي مطلوب آنچه در مركز ثقل توجهات پارتو قرار مي گيرد كشف چگونگي جريان يافتن و جا به جايي برگزيدگان بين دو طبقه ي عمده ي اجتماعي است.

هر چند خواص رئاليستي پارتو با خواص ايدئولوژيك جامعه اسلامي همخواني ندارد اما در جهت كشف قوانين و سنت هاي حاكم بر رفتار انسان ها و جوامع حايز اهميت است. بهره گيري از قوانين و سنت هاي حاكم بر جوامع در رشد و تعالي جوامع اسلامي نيز مي تواند بسيار كارساز باشد؛ مثلا پارتو تنها راه حفظ حكومت و تضمين سلامت آن را تأمين و تضمين روند «گردش خواص» در درون آن مي داند؛ او مي گويد: اگر اين روند به هم بخورد، جامعه از اين ناحيه صدمه مي بيند و گروه حاكم از خواص نخواهد توانست از زور براي حفظ خود در مسند قدرت استفاده كند. اما از نظر اسلام، حكومت، برخاسته از موضع طبقاتي و سلطه گري فردي يا گروهي نيست، بلكه تبلور آرمان سياسي ملتي همكيش است كه با سازماندهي روند تحول فكري و عقيدتي و... خود را به سوي هدف نهايي - كه حركت به سوي الله است - مي گشايد.

در حكومت اسلامي ساز و كار حفظ چنين گردش سالمي يك اصل سياسي - اجتماعي است كه به آن «امر به معروف و نهي از منكر»


مي گويند. در جامعه ي اسلامي دعوت به خير، امر به معروف و نهي از منكر، وظيفه اي همگاني و متقابل بر عهده ي مردم نسبت به يكديگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت است. رعايت اين اصل در جامعه ي اسلامي مي تواند روند درست و صحيح گردش نخبگان را تضمين كند.

پارتو در نظريه ي حفظ تعادل اجتماعي خود كه وسيله تحقق آن را، چرخش خواص يا گردش نخبگان مي نامد با ديدگاه اسلام همراه است؛ چرا كه در اسلام بايد راه رشد براي آنان كه داراي استعداد هستند باز باشد و حكومت اسلامي بايد چنان عمل كند تا زمينه ي بروز و شكوفايي استعدادها فراهم آيد. اگر جامعه يا حكومت اسلامي بخواهد به حيات سالم خود ادامه دهد بايد اين تعادل را در اجتماع حفظ كند و اين سنتي است تاريخي و پذيرفتني؛ نخبگان حكومتي نبايد راه را بر ساير نخبگان و افراد ديگر ببندند تا گردش خواص روال عادي خود را طي كند. [1] .


پاورقي

[1] فصلنامه‏ي مصباح، دکتر محمد باقر فرشاد، ش 23، ص 183 - 181، با تلخيص.