بازگشت

تئوري ها و نظريه هاي قابل طرح


تئوري (Theory) مجموعه اي از قانون هايي است كه بر مبناي قواعد منطق، با يكديگر مرتبط، و مبين بخشي از واقعيت هستند. انسان همواره در پي شناختن ناشناخته ها بوده است. اين كنش ها و كند و كاوهاي


شناختي او در قالب سخن، گفتار يا بيان انجام مي گيرد. يعني مسايل شناختي در ذهن و انديشه او بر مبنا و قالب واژه ها تجزيه و تحليل و شكل گيري شده، به ديگران منتقل مي گردد. [1] بنابراين در تئوري ها:

الف ) نوع خاصي از گفتارها به عنوان عنصر اساسي تئوري مطرح است؛

ب ) ارتباط بين اين گفتارها بر مبناي قواعد منطقي ( قياس ) شكل مي گيرد؛

ج ) تبيين واقعيت از راه قياس، به عنوان هدف مطرح است؛

د ) تطبيق تئوري با واقعيت نشانگر خارج شدن نظريه از بوته ي فرضيه هاست.

قوانيني كه در تئوري ها مطرح است از نظر زمان و مكان نامحدود و داراي مفعول هاي متعدد هستند و به صورت جملات «اگر... آن گاه...» مطرح مي شوند. در قسمت «اگر» متغير ناوابسته ( علت ) و در قسمت «آن گاه» متغير وابسته ( معلول ) مي آيد. قوانين در نظريه ها بايد قابل بررسي و باارزش باشد و بين گفتار ( واژه، يا قانون هاي ) هر تئوري، بايد ارتباط منطقي وجود داشته باشد.

بر اين اساس، نظريه ي رهبر معظم انقلاب در خصوص عملكرد خواص و عوام را در قالب تئوري و نظريه قرار داده، آن را مورد بحث و بررسي قرار مي دهيم:


اگزيوم يا قانون 1. اگر غفلت از ياد خدا، دنيا گرايي و پيروي از شهوات زياد شود، آن گاه خواص طرفدار حق منحرف مي شوند.

غفلت از ياد خدا و ترجيح دنيا بر آخرت: انحراف خواص طرفدار حق.

اگزيوم يا قانون 2. اگر خواص طرفدار حق بلغزند آن گاه اين كار تصميمات و واكنش هاي نامناسب و پذيرش حكومت باطل را در پي خواهد داشت.

لغزيدن خواص طرفدار حق: پذيرش باطل و اتخاذ تصميمات نابجا.

اگزيوم يا قانون 3. اگر خواص، تصميمات و واكنش هاي نامناسب نشان دهند، آن گاه عوام و توده ي مردم نيز، از اين اقدامات پيروي خواهند كرد.

اعمال ناسنجيده و واكنش هاي نامناسب خواص: دنباله روي و پيروي عوام.

تئورم يا نتيجه: اگر دنيا گرايي و غفلت از ياد خداوند در بين خواص زياد شود آن گاه واكنش ها و تصميمات نسنجيده آنها افزايش مي يابد. اگر خواص طرفدار حق از مسير حق خارج شده، بلغزند آن گاه پيروي و دنباله روي عوام و توده مردم را نيز شاهد خواهيم بود.

تئوري يا نتيجه نهايي: اگر دنيا گرايي، پيروي از شهوات و غفلت از ياد خدا در خواص طرفدار حق بروز كند، آن گاه اين كار، پيروي توده مردم ( عوام ) را نيز به دنبال خواهد داشت. [2] .



پاورقي

[1] در نظريه (Theory) تمام امور مربوط به يک سري وقايع، تنظيم و هماهنگ مي‏شود و آن نيز پيش بيني‏هايي را به بار مي‏آورد. به عبارت ديگر، نظريه نظامي همبسته از مفهوم‏ها و فرضيه‏هاست که يکديگر را توجيه کرده و ارتباط منطقي، رابطه تقدم و تأخر بين خود را مشخص مي‏کند و نظريه داراي يک هدف بنيادي است.

[2] وقتي خواص طرفدار حق در يک جامعه با اکثريت قاطعشان آن چنان مي‏شوند که دنياي خودشان برايشان اهميت پيدا مي‏کند، از ترس جان، از ترس از دست دادن مال و از دست دادن مقام و پست، از ترس منفور شدن و تنها ماندن، حاضر مي‏شوند حاکميت باطل را قبول کنند. ( رهبر معظم انقلاب، 20 / 3 / 75)

- حرکت خواص به دنبال خود حرکت عوام را مي‏آورد. ( همان )

- يک وقت يک حرکت بجا، تاريخ را نجات مي‏دهد، گاهي يک حرکت نابجا که ناشي از ترس و ضعف و دنياطلبي و حرص به زنده ماندن است تاريخ را در ورطه‏ي گمراهي مي‏غلطاند. (همان )

- عوام - يعني کساني که وقتي جو به يک سمتي مي‏رود، اينها هم مي‏روند - تحليلي ندارند. ( همان )

- اگر خواص در هنگام خودش، کاري را که لازم است، تشخيص دادند و عمل کردند؛ تاريخ نجات پيدا مي‏کند. ( همان ) .