بازگشت

صبر و استقامت


شايد باور كردني نباشد كه يك زن داغ دو فرزند و 6 برادر وبرادرزاده ها وعموزاده هاي زيادي را ديده باشد و چون كوه استوار باشد وخم به ابرو نياورده باشد.

شايد باور كردني نباشد كه يك زن مصيبت زده چون طوفان در تلاطم و چون پتك كوبنده سخن گويد و پايه هاي كاخ ظلم و ستم را بلرزاند و با طوفان سخن كاخ و كاخ نشينش را سرگون سازد آري زينب (س) پس از كشيدن آن همه مصائب در كوفه و شام ابن زياد و يزيد را رسوا كرد و چنان عرصه را بر آنان تنگ كرد كه هر كدام اين گناه بزرگ را به گردن ديگري انداختند.

مقاتل نوشته اند هر پيكري را كه حسين (ع) به خيمه ها آورد خواهرش فوراً خودش را به ايشان مي رساند تا مبادا بار مصيبت را برادر بزرگوارش تنها تحمل كند و بازويي بودبراي برادرش ، امّا آن هنگام كه پيكر پرپر شده عزيزانش را به خيمه آوردند چادر خيمه راپايين كشيد و داخل خيمه ماند، بعضي ها علّت را آن دانسته اند كه حضرت زينب نمي خواسته از اجر مصيبت فرزندانش كاسته شود لذا داخل خيمه ها مانده و بعضي بر اين هستند كه حضرت نمي خواسته صورتش به صورت برادر بيفتد مبادا برادرش خجالت بكشد و بهرحال كار بزرگي براي يك مادر كه چنين در مصيبت فرزندانش صبر كند.

در، دربار ابن زياد هنگاميكه آن ملعون با كوهي غرور گفت ديدي خداوند با برادرت چه كرد و شما را خوار و ذليل كرد، حضرت با جوابش آب سردي به صورت ابن زياد پاشيدكه از آن كوه غرور جز سرافكندگي چيزي باقي نماند.

زينب (س) در جواب ابن زياد، علي وار فرمودند:

«ما رأيت الاّ جميلاً؛ بجز زيبائي نديده ام »

وچه زيباست ، زيبا ديدن حضرت زينب كه اگر تمام اساتيد اخلاق جمع مي شدند جمله اي به زيبايي اين جمله نمي توانستند بر زبان جاري كنند بسياري از سجاياي اخلاقي را در جمله اي بيان نمايند.

حضرت در اين جمله علاوه بر درس زيبا و بزرگ صبر، درسهاي راضي بودن به قضاي خداوند و تسليم به امر حضرت باري تعالي را با بيان بسيار رسايي تدريس نمودند.

صبر درسي است بزرگ كه اگر زنان و مردان شيفته مكتب امام حسين (ع) آن را ازاين مكتب بياموزدند در دنيا و آخرت رستگار خواهند شد.

دانش پژوهان اين مكتب هم صبر بر مصيبت ها مي كنند واجر اكمل شامل حالشان مي شود وهم صبر برگناه نكردن وانجام واجبات مي كنند واجر اخروي زيادي نصيبشان مي شود و از تحمل آتش جهنم كه هيچ صبري نمي تواند در مقابل آن ايستادگي كند در امان هستند.

وباز پويندگان مكتب حسيني با صبر در فراق مولايشان حضرت مهدي ايمانشان محكم تر و محبتشان به مولايشان هر چه بيشتر مي شود و آماده بر ظهور قطب عالم امكان مي شوند.