بازگشت

ارزش عامل امر به معروف و نهي از منكر


بايد ديد كه در ميان اين عوامل سه گانه (يعني دعوت مردم كوفه ، تقاضاي بيعت و امر به معروف و نهي از منكر)، ارزش كدام يك بيشتر از ديگري است . البته ارزش اين سه عامل در يك درجه نيست . هر عاملي يك درجه معيني از ارزش را داراست و به اين نهضت به همان درجه ارزش مي دهد. ولي بيشتر از هر چيز عامل امر به معروف و نهي ازمنكر به چشم مي آيد؛ چون امام حسين (ع) از روز اولي كه از مدينه حركت كردند با شعار امر به معروف و نهي از منكر بود. از اين نظر، مسئله اين نبود كه چون از من بيعت مي خواهند و من نمي پذيرم قيام مي كنم ، بلكه اين بود كه اگر بيعت هم نخواهند من به حكم وظيفه امر به معروف و نهي از منكر بايد قيام كنم . نيز مسئله اين نبود كه چون مردم كوفه از من دعوت كرده اند قيام مي كنم ، بلكه مسئله اين بود كه دنياي اسلام را، منكرات فراگرفته است . من به حكم وظيفه ديني ، به حكم مسئوليت شرعي و الهي خود قيام مي كنم .

امام حسين (ع) روزي كه از مدينه حركت كردند در وصيت نامه اي كه به برادرش محمد بن حنفيه مي نويسد، مي گويد: «اني لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً، انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي ، اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي » مردم دنيا بدانند كه من يك آدم جاه طلب ، مقام طلب ، اخلالگر، مفسد و ظالم نيستم ، من چنين هدف هايي ندارم . قيام من قيام اصلاح طلبي است . قيام و خروج كردم براي اين كه مي خواهم امت جد خودم را اصلاح كنم . من مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر بكنم .

در نامه به محمد حنفيه ، نه نامي از بيعت خواستن است و نه نامي از دعوت مردم كوفه و اصلاً مسأله مردم كوفه مطرح نبوده است .

بلكه اباعبدالله (ع) صريحاً به اين عامل امر به معروف و نهي از منكر استناد مي كند. مكرّر از هدف خود، امر به معروف و نهي از منكر سخن مي گويد، بدون اينكه اسمي از بيعت و دعوت مردم كوفه ببرد. اين عامل ارزش بسياربسياربيشتري نسبت به دو عامل ديگر به نهضت حسيني مي دهد. به موجب همين عامل است كه اين نهضت شايستگي پيدا كرده است كه براي هميشه زنده بماند، براي هميشه يادآوري شود و آموزنده باشد. البته همه اين عوامل آموزنده هستند ولي اين عامل آموزندگي بيشتري دارد؛ زيرا نه متكي به دعوت است و نه متكي به تقاضاي بيعت .

امام حسين (ع) با توجه به عامل امر به معروف و نهي از منكر، يك مرد معترض و منتقد است ، مردي است انقلابي و قيام كننده و يك مرد مثبت است . ديگر، انگيزه ديگري لازم نيست ، همه جا را فساد گرفته ، حلال خدا، حرام و حرام خدا، حلال شده است . بيت المال مسلمين در اختيار افراد ناشايسته قرار گرفته و در غير راه رضاي خدا مصرف مي شود. پيغمبر اكرم (ص) فرمودند: هر كس چنين اوضاع و احوالي را ببيند، «فلم يغيّر عليه بفعل و لا قول » و درصدد دگرگوني آن نباشد و در مقام اعتراض برنيايد، «كان حقاً علي الله ان يدخله مدخله » شايسته است (ثابت است در قانون الهي ) كه خدا چنين كسي را به آنجا ببرد كه ظالمان ، جابران ، ستمكاران و تغيير دهندگان دين خدا مي روند و سرنوشت مشترك با آنها دارند. امام حسين (ع) به گفته جدش استناد مي كند كه در چنين شرايطي كسي كه مي داند و مي فهمد و اعتراض نمي كند، با جامعه گنهكار خود سرنوشت مشترك دارد؛ پس قيام مي كند.