بازگشت

تأثير حماسه عاشورا بر وصيت نامه شهدا


امام خميني (ره ) كه خود سال ها اهل عرفان و تهجد بوده اند در وصف وصيت نامه شهدا مي فرمايد: اين وصيت نامه ها انسان را مي لرزاند و بارها تذكر داده بودند اين تحولي كه در جوانان ايران به وجود آمده است به بركت اسلام و اهل بيت مي باشد. با نگاهي گذرا به وصيت نامه هاي شهدا مي بينيم كه تقريباً در اكثر وصيت نامه ها نام و يادامام حسين (ع) و يا جملاتي برگرفته از فرمايش هاي آن بزرگوار و برادر مظلومش اباالفضل العباس به چشم مي خورد و به عبارتي كل وصيت نامه ها الهام گرفته از نهضت امام حسين (ع) است .

در اينجا نمونه هايي از وصيت نامه عرفاني ِ فارغ التحصيلان مدرسه عشق را مي آوريم :

تواي حسين (ع) اي تو كه معشوقي در مسلخ عشق صدها عاشقت را به قربانگاه كشاندي ، اي سيداالشهدا (ع) كه آخرين شب حيات را از دشمن مهلت خواستي ، نه براي وداع با دنيا، باتمام وقاحت ، كه اسفل السافلين است بلكه براي وصال به عقبي با تمام عظمتش ...امروز جوانان ما تو را رهنمون راه خويش ساخته اند.

خدايا، مامكتب شهادت را از كسي آموختيم كه فرياد، أحلي من العسل اين انتخابش براي ما الگو گشت .»

بار الها، سال ها ازكودكي تا به امروز نام حسين در ذهنم پرتو افشاني مي كرد،حسين (ع) برايم متجلي شده است و حال دانستم كه حسين چرا اين گونه همه چيز و همه كس را قرباني كرد و از تو مي خواهم مرا در صف حسينيان قرار دهي .

دوست دارم در معركه جنگ ، علي وار بميرم ، نستوه و دلير و بيدار، در كربلاي عشق و خون و ايثار، يك بار كه سهل است دو صدبار بميرم )

من رستگاري را در اين مي بينم كه با الهام از مكتب ديني و قرآن راهي برگزينم كه همان راه پيروزي است ، راه خونين سردار شهيدان امام حسين .

به نداي امام گوش كنيد كه همان نداي امام حسين در روز عاشورا است .

«من با درس گرفتن از سيدالشهدا و توفيق خداوند در جبهه هاي حق عليه باطل شركت نمودم ، بايد هجرت كرد اما هجرتي همراه با جهاد».

«امروز موقعيت ما مانند زمان امام حسين (ع) است ، اسلام خون مي طلبد و قرباني مي خواهد و من به پيروي از حسينم و خميني عزيزم خون مي دهم تا اسلام پايدار بماند. مگر مي شود كه پشت سر حسين را خالي گذاشت و حركت او را تقويت نكرد و خود را مطيع حسين (ع) دانست .

راه فلاح و رستگاري خط خونين امام حسين (ع) است .

مامرگ سرخ كه همان راه سردار شهيدان حسين (ع) است را بر زندگي ننگين ترجيح مي دهيم .

«بدانيد كه آگاهانه در اين راه قدم نهاده ام ، زيرا خون سرخ شهيدان از هابيل تاحسين (ع) و از حسين تاشهداي جنوب و غرب صدايم مي زنند كه چرا نشسته اي ، ما در عصري زندگي مي كنيم كه ظلم سراسر جهان را فرا گرفته است بايد خون بدهيم .»

پدرجان اين درس را حسين (ع) به ما آموخته است كه مرگ در راه خدا را بر زندگي ذلت بار ترجيح مي دهيم .

درود بر پيامبر بزرگ اسلام كه چگونه زيستن را به ما آموخت و درود به فرزند رشيدش حسين (ع) كه چگونه مردن را به ما آموخت .

موقعي انسان مي تواند ادعاي حسين گونه بودن كند كه يزيد زمان را نابود كند و ياتنش در زير تانكها ساييده شود.

«زماني كه جسدم بر روي دوش شماست ، اگر باچشم دل بنگريد چشمم بسوي كربلاست .»

مادر آن تربتي كه به دهان پسرت گذاشتي از كدامين خاك بود،آيا اين تربت پاك حسين (ع) نبود و تو بازبان بي زباني نگفتي لبيك يا حسين لبيك يا حسين ، پسرم را براي تو بزرگ مي كنم كه ادامه دهنده راه اسلام عزيز باشد و حال حسين زمان ما را به فرياد رسي جد بزرگوارش خواند ما هم فرياد برآوريم لبيك يا روح اللّه .