بازگشت

شيعيان در زمان عباسيان


روشن شد كه دلايل منع حكومت اموي و عباسي از زيارت قبر امام حسين (ع) و ممانعت جدّي آنان در اين زمينه ، به ريشه تعامل و رفتار و حتّي برداشت اين حكومت ها نسبت به شيعه بستگي دارد. با عنايت به اين مطلب بنحو اجمال عرض مي كنم كه عباسيان با اين كه ابتدا با نام اهل بيت و رضاي اهل بيت از مردم بيعت ستاندند، كار را به جايي رساندند كه بسياري از شيعيان ، آرزو مي كردند اي كاش در زمان اموي ها و در حكومت آنها به سر مي بردند و شاهد اين همه عداوت و كينه عباسيان و ظلم و ستم آنهانبودند. در اين جا ذكر يك نمونه از آن همه جنايت تناسب زيادي با اختصار مقاله ماخواهد داشت . در «عقدالفريد» چنين نقل شده است : «منصور مي نشست و واعظي راپهلوي خود مي نشاند و پاسبان ها را احضار مي كرد و دستور مي داد با شمشير گردن ها رابزنند. آن گاه كه خون زياد مي شد و به لباس او مي رسيد، رو به واعظ مي كرد و مي گفت : مرا موعظه كن ! هنگامي كه واعظ او را به ياد خدا مي آورد، منصور سر خود را مانند غمناكان به زير انداخته سپس دستور مي داد گردن بزنيد، بار ديگر كه خون فراوان مي شد، متوجه واعظ شده مي گفت مرا موعظه نما!...

به نظر مي رسد كه از اهداف اساسي و اوّليه دولت عباسيان با توجّه به سوابق تاريخي آنها هدم كيان شيعه و برچيدن نام و عنوان شيعي در سراسر گيتي بوده است . آنها نسبت به زيارت قبر امام حسين (ع) نيز به عنوان يك الگوي مورد قبول همه شيعيان واكنش نشان داده و از آن ممانعت به عمل مي آوردند. البتّه تخريب قبر امام حسين (ع)،جزء آمال و منوّيات آنها بوده كه به دست يكي از خلفاي عبّاسي محقّق شد. انجام اين تخريب ، پاسخ گويايي است بر اين سؤال كه چرا دولت هاي اموي و عباسي از زيارت قبرامام حسين (ع) ممانعت به عمل مي آورده اند؟

متوكّل در سال 236 قمري دستور داد آرامگاه سرور شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) و بناهاي اطراف آن ويران و زمين پيرامون آن كشت شود و نيز در اطراف آن پاسگاههايي برقرار ساخت تا از زيارت آن حضرت جلوگيري كند. گويا هيچ يك ازمسلمانان حاضر به تخريب قبر امام حسين (ع) نبوده است ؛ زيرا او اين كار را توسّط شخصي به نام «ديزج » انجام داد كه يهودي الاصل بود. متوكّل اعلام كرد كه رفتن به زيارت حسين بن علي ممنوع است و اگر كسي به زيارت او برود، مجازات خواهد شد. اومي ترسيد قبر امام حسين (ع) پايگاهي بر ضدّ او گردد و مبارزات و شهادت آن شهيد بزرگ الهام بخش حركت و قيام مردم در برابر ستم هاي دربار خلافت شود.