بازگشت

مردم و تعزيه


اگرچه حاكمان ايران در قرون اخير مي كوشيده اند تعزيه را در اختيار بگيرند و رأساً در اجراي آن نظارت كنند و فرهنگ خويش را به متون تعزيه و ظاهر و محتواي آن راه دهند، اما نمي توان از اين حقيقت چشم پوشيد كه مردماني صادق نيز در تكاپو بوده اند كه عزاداري سالار شهيدان را با شور و شوق و اشتياق افزون تري برگزار كنند و از طريق برپايي مجالس روضه خواني، مرثيه سرايي، و به راه انداختن دستجات سينه زني و زنجيرزني، ارادت خود را به ساحت مقدس خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام به ثبوت رسانند.

آنان به تدريج اين انديشه را در ذهن خود پرورش داده اند كه چه كنند تا بتوانند عزاداران را نسبت به وقايع كربلا بيش از گذشته متأثر كنند و با تداعي صحنه هايي رقت انگيز و جنايي به تحريك و تحريض احساسات حاضرين بپردازند. از اين رهگذر تعزيه با اقتباس از نوحه هاي سينه زني، روضه ها و الهام از تاريخ پيامبران و حماسه هاي ديني و تأثيرپذيري از اسطوره هاي پهلوانان ايراني قبل از اسلام، حضور خود را اعلام مي كند و با استقبال گرم و پر هيجان مردم مواجه مي گردد. دكتر محمّد جعفر محجوب مي نويسد:

آنچه توده ها را به پذيرش مشتاقانه همه اين موضوعات برمي انگيخت، يعني عاملي كه واقعاً بيش از هر عامل ديگر در انتشار تعزيه و پذيرش آن از سوي مردم بزرگ ترين تأثير را داشت، عشق غيرتمندانه و ارادت پايدار عوام به امامان و اعضاي خاندان پيامبر و بالاخص شهيدان كربلا بود. در حقيقت مردم در انتظار اخگري بودند كه باروت احساسات و عواطف آنان را منفجر سازد. [1] .

نمايش تعزيه نخست، سوگواري ساده و در عين حال سوزناكي بود كه به ترسيم وقايع كربلا مي پرداخت. نقال تعزيه براي جلب نظر عزاداران و برانگيختن عواطف آنان اغلب آه و ناله و اشارات را با واژه هاي بومي و عاميانه درهم مي آميخت و موسيقي آن براساس نوعي صداي خوانندگان نواخته مي شد و روابط منطقي بين حوادث داستان هاي تعزيه چندان مشهود نبود. در واقع تعزيه ادامه و ميوه اي پرثمر از نوحه هايي است كه مردم سوگوار در مراسم عزاداري با نوايي سوزناك مي خواندند؛ ولي رفته رفته از نوحه سرايي و واقعه خواني فاصله گرفت و با استقلال ويژه اي حضور خود را اعلام كرد. به نظر «كنت دوگو بينو» تعزيه به صورت فعلي از نوحه سرايي يك نفر و مرثيه خواني ساده شروع شد و به مرور ايام، شاخ و برگ هايي بر آن افزوده گشت تا صورت امروزين خود را به دست آورد. به نظر وي، تعزيه از ايمان و ايقان مذهبي، تنفر از ظلم و بيزاري از ستمگري حكايت مي كند و آميختن تمام اين احساسات گوناگون در ضمير ايرانيان، ايجاد تأثراتي مي كند كه واقعاً اعجاب آميز است. [2] در تعزيه اعتقادات مذهبي و مسائل اجتماعي با يكديگر درهم مي آميزند و آن را تبديل به نمايش مي كند كه هم تجلي جهان بيني عامه مردم است و هم توقعات اجتماعي و باورهاي سنتي را متبلور نموده است. پيتر چلكووسكي مي نويسد:

... تعزيه ايران، نمايش آيين است كه قالب و مضمون آن از سنن مذهبي ريشه دار متأثر است. اين نمايش، اگرچه در ظاهر اسلامي است اما قوياً ايراني است كه در اصل از ميراث خاص سياسي و فرهنگي خود ملهم است. [3] .

آميختگي سنّت هاي بومي و باورهاي مذهبي در تعزيه چنان قوي است كه از آن به عنوان تنها نمايش بومي جهان اسلام ياد كرده اند.

سينه زني از سوگواري هاي سنتي است كه تأثيرپذيري تعزيه از آن كاملاً مشهود و محسوس است. در تعزيه هم از مضاميني كه در دستجات سينه زني خوانده مي شود، مواردي قابل مشاهده است و هم خود برنامه مذكور در برخي شبيه خواني ها ديده مي شود. معمولاً شهادت خوان با خواندن ابياتي، حاضران در مجلس را به سينه زدن دعوت مي كند و اين پديده قرابت تعزيه را با سينه زني كاملاً به اثبات مي رساند. سيد محمّدعلي جمال زاده مي نويسد:

كساني كه من در ايران شناخته ام و هنوز زياد پير و سالخورده نيستند، به خوبي به خاطر دارند كه تعزيه در ابتداي كار عبارت بود. از اينكه يك تن از شهداي قدسي مرتبت ظاهر مي گرديد و به زبان مرثيه خواني مطالبي را كه بر او وارد آمده بود، براي شيعيان حكايت مي كرد؛ كم كم عده اين مرثيه خوان ها فزوني مي گرفت كه با هم به مصيبت خواني مي پرداختند، ولي هنوز بجايي نرسيده بود كه به صورت يك مجلس و پرده تام و تمام درمي آمد ... . [4] .

ويليام.ا. بيمن در اين باره نوشته است:

شايد بارزترين نمونه براي شناخت ساخت بي مانند نمايش تعزيه، علامت نمادين سينه زني باشد. در اكثر تعزيه هايي كه من شاهد آنها بوده ام، تعزيه گردان با زدن بر سينه خود، به شبيه خوانان علامت سينه زني مي دهد، سپس سينه زني آغازين تعزيه گردان را شبيه خوانان پي گيرند. پس از آنكه سينه زني از حالت دستور صحنه اي به علامت نمايش تبديل مي شود، رفته رفته سراسر حسينيه را دربرمي گيرد تا اينكه به صورت عملي نمادين همه تماشاگران را يكپارچه نموده و آنها را به شركت كنندگان در تعزيه تبديل مي سازد. در اين لحظه، نواي سينه زني گسترده حسينيه به صحنه حاكم مي شود و به عنوان زمينه اي قدرتمند منجر به حركت نمايشي و سوگواري شبيه خوانان مي شود. [5] .

سينه زني در تعزيه، نوعي يگانگي بين مردم تماشاگر و شبيه خوانان است و اين ويژگي هنري يكي از جلوه هاي جالب نمايش مذكور به شمار مي آيد و قدرت معنوي و تأثير آن را بر اذهان افزايش مي دهد.

تأثير اشعار سوزناك محتشم كاشاني در متون تعزيه در حدي است كه ژان كالمار در اين مورد گفته است: «اگر محركي مانند هفت بند محتشم كاشاني كه بسياري از آن تقليد نموده و در گسترش بعدي ذكر مصائب اهميت شاياني داشته، نمي بود، تعزيه خواني بجاي مهمي نمي رسيد». [6] .

اشتياق مردم براي مشاركت در تعزيه به اندازه اي است كه از نان و آب خود مايه گذاشته اند تا بر رواج و رونق اين گونه مجالس بيفزايند و اگر كاستي ها و نارسايي هايي در آن ديده مي شود، به خاطر استفاده از منابع و مأخذ مخدوش و يا اجراي آن در حضور پادشاهان، اميران و خوانين بوده است و اين گونه كاستي ها به هيچ عنوان از ميزان اخلاص، صداقت و ارادت مردمان عاشق و عاشورايي، چيزي كم نمي كند و اصولاً چنين شيفتگي و هيجان هاي مقدس و معنوي موجب شده كه كاستي هاي تعزيه را به ديد اغماض بنگرند و چون به فضيلت و خوبي مي انديشند ناخودآگاه موارد ضعف را هم حسن بشمارند. دكتر جابر عناصري پژوهش گر برجسته و تنها مدرس درس تعزيه شناسي دانشگاه، مي گويد:

تعزيه، هميشه وسيله اي بوده است براي تشفي خاطر و براي آسايش مردم كوچه و بازار و حتي اگر يك موقع مي بينيم به دربار كشيده، مردم اينها را در خلوت سراي خودشان اجرا كرده اند و مجريان تعزيه هم خود مردم بوده اند و شبيه خوانان هم خودشان بوده اند. [7] .


پاورقي

[1] تعزيه هنر بومي پيشرو ايران، ص 198.

[2] تاريخ اجتماعي ايران، مرتضي راوندي، ج 6، ص 708.

[3] تعزيه هنر بومي پيشرو ايران، ص 7.

[4] مقاله «تعزيه و تعزيه‏خواني»، مجله راهنماي کتاب، سال نوزدهم، شماره 6 - 4، تير و شهريور1355.

[5] تعزيه هنر بومي پيشرو ايران، ص 65.

[6] همان، ص 165.

[7] گفتگو با دکتر جابر عناصري، هفته نامه فرهنگ آفرينش، سال دوم، شماره57، ص 5.