بازگشت

حفظ آرمان ها، ارزش ها و معيارهاي الهي


اگر در جامعه اسلامي ما آن حالت آرمان خواهي از بين برود يا ضعيف بشود و هر كسي به فكر اين باشد كه كلاه خودمان را از معركه به در ببريم تا در دنيايمان از ديگران عقب نيفتيم، ديگري جمع كرده است و ما هم برويم جمع كنيم و خود و مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجيح بدهيم، معلوم است كه وضع به اين جا خواهد رسيد. نظام اسلامي با ايمان ها، با همت هاي بلند، با مطرح شدن و اهميت دادن و زنده نگه داشتن شعارها به وجود مي آيد و حفظ مي شود و پيش مي رود. معلوم است كم رنگ شدن شعارها، بي اعتنايي به اصول اسلام و انقلاب و همه چيز را با محاسبات مادي فهميدن و مطرح كردن، جامعه را به آن جا پيش خواهد برد كه به چنان وضعي برسد. به همين دليل آن ها به آن وضع دچار شدند.

يك روز براي مسلمين پيشرفت اسلام و رضاي خدا و تعليم دين و معارف اسلامي و آشنايي با قرآن و معارف آن مطرح بود، دستگاه حكومت و اداره كشور، دستگاه زهد و تقوا و بي اعتنايي به زخارف دنيا و شهوات شخصي بود، نتيجه آن هم حركت عظيمي بود كه مردم به سمت خدا كردند. در چنان وضعيتي كسي مثل علي بن ابي طالب (ع) ، خليفه مسلمين و كسي مثل حسين بن علي (ع) ، شخصيت برجسته مي شود. چرا كه معيارها در وجود اين ها بيش از ديگران است. وقتي معيار خدا، تقوا، بي اعتنايي به دنيا و مجاهدت در راه خدا باشد كساني به صحنه عمل مي آيند كه اين معيارها را دارند. اين ها سر رشته كارها را به دست مي گيرند و جامعه، جامعه اي اسلامي خواهد بود. اما وقتي كه معيارهاي خدايي عوض بشود، هركسي كه دنيا طلب تر، شهوتران تر و براي به دست آوردن منافع شخصي زرنگ تر و با صدق و راستي بيگانه تر است، سركار مي آيد. آن وقت نتيجه اين مي شود كه امثال عمربن سعد و شمر و عبيدالله بن زياد مي شوند رؤسا و مثل حسين بن علي (ع) به مَذبَح مي رود و در كربلا به شهادت مي رسد. اين يك حساب دو دو تا چهارتاست.

كساني كه دلسوزند نبايد بگذارند معيارهاي الهي در جامعه عوض بشود. اگر معيار تقوا در جامعه عوض شد معلوم است كه بايد خون يك انسان با تقوايي مثل حسين بن علي (ع) ريخته شود. اگر زرنگي و دست و پا داري در كار دنيا و پشت سر هم اندازي و دروغگويي و بي اعتنايي به ارزش هاي اسلامي ملاك قرار گرفت، معلوم است كه كسي مثل يزيد بايد در رأس كار قرار بگيرد و كسي مثل عبيدالله بايد شخص اول كشور عراق بشود.