بازگشت

ترجيح مرگ بر زندگي


آري سيدالشهدا (ع) تصميم بر امتناع از بيعت و - در نتيجه - كشته شدن گرفت و مرگ را بر زندگي ترجيح داد و جريان حوادث نيز اصابت نظر آن حضرت را به ثبوت رسانيد؛ زيرا شهادت وي با آن وضع دلخراش، مظلوميت و حقانيت اهل بيت را مسجّل ساخت و پس از شهادت، تا دوازده سال نهضت ها و خونريزي ها ادامه يافت و پس از آن همان خانه اي كه در زمان حيات آن حضرت كسي درب آن را نمي شناخت با مختصر آرامشي كه در زمان امام پنجم به وجود آمد، شيعه از اطراف و اكناف مانند سيل به در همان خانه مي ريختند و پس از آن، روز به روز به آمار شيعيان اهل بيت افزود و حقانيت و نورانيتشان در هر گوشه و كنار جهان به تابش و تلألؤ پرداخت و پايه استوار آن، حقانيت توأم با مظلوميت اهل بيت مي باشد و پيشتاز اين ميدان، سيدالشهدا (ع) بود. حالا مقايسه وضع خاندان رسالت و اقبال مردم به آنان در زمان حيات آن حضرت با وضعي كه پس از شهادت وي در مدت چهارده قرن پيش آمده و سال به سال تازه تر و عميقتر مي شود، اصابت نظر آن حضرت را آفتابي مي كند و بيتي كه آن حضرت - بنا به بعضي از روايات - انشاد فرموده، اشاره به همين معني است: و ما أن طَبُّنا جبنٌ و لكن مَنايانا و دولة آخرينا و به همين نظر بود كه معاويه به يزيد اكيداً وصيت كرده بود كه اگر حسين ابن علي ازبيعت با وي خودداري كند او را به حال خود رها كند و هيچ گونه متعرض وي نشود.معاويه نه از راه اخلاص و محبت اين وصيت را مي كرد، بلكه مي دانست كه حسين بن علي (ع) بيعت كننده نيست و اگر به دست يزيد كشته شود اهل بيت، مارك مظلوميت به خود مي گيرند و اين براي سلطنت اموي، خطرناك و براي اهل بيت، بهترين وسيله تبليغ و پيشرفت است.