بازگشت

تسكين آلام و تخدير مصائب فردي و اجتماعي


گفتمان تراژديك مبتني بر برداشتي اسطوره اي از واقعه عاشورا، در مقاطع بسياري از حيات شيعه، گفتمان رايج بوده است. گفتماني مطلوب حاكمان و شاهان ظالم؛ كه در آن، امام حسين عليه السلام يك عنصر «قرباني» و «مظلوم» است، كه انبوهي از دردها و مصائب براي او و نزديك ترين كسانش پيش مي آيد؛ امّا او در برابر آن رنج ها، تسليم است و تحمّلشان مي كند؛ بي آن كه گلايه اي نمايد. [1] چرا كه معتقد است آن سختي ها، خواست و تقدير الهي هستند؛ خدايي كه مي خواهد حسين را كشته ببيند.

در اين گفتمان، مسئوليت همه آن فجايع، بر عهده «تقدير» و «مشيت» نهاده شده و اين چنين تبليغ مي شود كه واقعه عاشورا، اساساً نمي توانست پايان ديگري داشته باشد. امام حسين عليه السلام هم كه مظهر عزت و آزادگي و خيزش بر ضدّ ستم است، به نماينده شفاعت كننده گناهان امّت در پيشگاه خدا و به روز رستاخيز مبدّل مي گردد. [2] .

اين نگرش مسيح وار به امام حسين عليه السلام و قيام او، در كشاكش زندگي، و بخصوص هنگامه دردها و ظلم ها، در دو بُعد فردي و اجتماعي دربردارنده كاركرد تسكين دهنده اي است.

در بُعد فردي، هر فرد پس از شنيدن شرح مصائبي كه بر امام حسين عليه السلام و ياران و خاندانش رفته است، و مقايسه وضعيت خود با آنها، تحمّل سختي ها برايش آسان تر شده و ديگر كمتر زبان به گلايه مي گشايد؛ چرا كه: «وقتي امام حسين عليه السلام، با آن قدر و منزلت و قدرتش، اين بلاها سرش مي آيد و او هم تحمّل مي كند، ديگر من كه باشم كه بخواهم شكوه كنم. پس حتماً خواست خدا همين بوده». اين نگرش تقدير گرايانه، حتّي مي تواند به نوعي تطهير و تسكين روحي و رواني هم بينجامد؛ و فرد، در اثر گريستن در خلوت تنهايي و فضاي تاريك و مناسبي كه در مجلس، براي او و ديگران فراهم مي شود، به تخليه عقده هاي دروني خود پرداخته و نهايتاً به نوعي آرامش و رضايت رواني برسد.

در بُعد اجتماعي هم اين باور كه همه آن فجايع گريبانگير آل اللَّه، به خواست و مشيت خود حضرت باري رخ داده اند، ديگر انگيزه هر جنبش و حركتي عليه ظلم و ستم حكّام را از بين برده و با اهرم مخالفت با اراده خدا، هر قيامي را در نطفه خفه خواهد كرد؛ چرا كه هيچ اراده اي نمي تواند مشيت الهي را مقهور و مغلوب خود سازد. به تبع، رضايت و قناعت به وضع موجود، جايگزين تلاش براي رسيدن به وضع موعود مي گردد. تاريخ غم انگيز حيات شيعيان [خصوصاً] ايراني، مشحون از مصاديق اين امر است.

تسلّط اين گفتمان محافظه كار و توجيه گر را مي توان سر منشأ پيدايش بسياري از نگرش هاي به قائل به تفكيك مقوله دين از حكومت و سياست دانست. رواج انواع گرايش ها و فرق تصوّف هم در همين جهت قابل ارزيابي است.

البته نبايد از تأثير اين نگرش در مقابله با غلبه يأس و نوميدي در افراد صرف نظر كرد. [3] .


پاورقي

[1] عاشورا در گذار به عصر سکولار (مجموعه مقالات)، ص 26.

[2] فرهنگ سياسي شيعه و انقلاب اسلامي، ص 99.

[3] پژوهشي در تعزيه و تعزيه خواني: از آغاز تا پايان دوره قاجار در تهران، ص 44.