بازگشت

كاركردهاي پنهان


1. انسجام بخشي

به طور كلّي پايبندي گروهي از افراد يك جامعه، به يك شيوه عمل جمعي مانند برگزاري يك آيين مشخص همگاني، ناخواسته پيوندها و ارتباطات ميان اعضا را تقويت كرده و در نتيجه ارتباطات قوي بين اعضا، انسجام نظام جامعه هم تقويت مي شود. خصوصاً وقتي يك عامل كمكي (به مثابه يك متغيّر مستقل) نظير «باور ديني» به انجام دادن آن آيين جمعي معنا بخشيده و اهتمام به آن را با وعده پاداش (: ثواب» جذّاب تر كرده باشد. برگزاري مجالس مذهبي عزاداري و سرور در قالب دسته جات و هيئت هاي مذهبي هم از اين قاعده مستثنا نيست.

2. تثبيت نظام اخلاقي

غايت مجالس و هيئت هاي مذهبي، يك غايت ديني و به تبع «باورمند» و «مقدّس» است (: محلّ تجلّي «تولّي» و «تبرّي»، دو فرع از فروع دين). تقدّس غايت، خود به خود به ابزار و وسايل پيگيري آن، يعني خود مجالس و هيئت هاي مذهبي هم منتقل مي شود. در نتيجه آن مجلس و هيئت، متمايز از ديگر اجتماعات مشابه و داراي «حرمت» مي شود. اين اعتبار به «زمان» (: زمان برگزاري مجلس) و «مكان» (: مكان برگزاري مجلس) هم تسرّي مي يابد و به دنبال خود، رعايت مجموعه اي از قواعد و قوانين رفتاري را در زمان - مكان برگزاري هيئت الزام مي بخشد. طبيعتاً يكي از منابع اصلي اين قواعد و قوانين، «نظام اخلاق دين» است.

ممارست در اين پايبندي، در نسبت مستقيم با ميزان مشاركت و ارتباط فرد با هيئت (در اين جا: كانال انتقالي تقدّس و منبع اعتبار بخش) بيشتر باشد، سرعت اين انتقال هم بيشتر و تأثير آن عميق تر خواهد بود. آن جاست كه فرد هويت جديدي مي يابد و يك «هيأتي» (: منسوب به هيئت) مي شود. هويتي كه كمابيش بهره اي از اعتبار قدسي سازمان مرتبط (: هيئت) را هم براي فرد به ارمغان مي آورد، و لذا همان طور كه زمان - مكان هيئت حرمت دارد و هر كاري نمي شود در آن كرد، يك هيأتي هم به اعتبار انتسابش به هيئت، حرمت مي يابد و ديگر هر كاري نمي تواند بكند. مناسبات اجتماعي و نيز درون سازماني هم در نهادينه كردن اين امر، نقش به سزايي دارند؛ نظير: انتظاراتي كه جامعه از يك فرد «هيأتي» (: اعم از «پير غلام»، «ذاكر»، «روضه خوان» و... حتّي «باني») و نوع نگاهي كه به او دارد؛ و نيز انتظاراتي كه در فرد، نسبت به خود و در پاسخ به انتظارات و اعتماد جامعه ايجاد مي شود.

با در نظر گرفتن جايگاه بي بديل مجالس و هيئت هاي مذهبي در جامعه (خصوصاً در گذشته)، و تعامل و ارتباط اين نهاد با ديگر نهادهاي مؤثّر اجتماعي مانند: «بازار»، مي توان به نقش هيئت هاي مذهبي در تثبيت نظام اخلاقي جامعه پي برد.

3. حفظ الگوي جامعه

با توجّه به تفكيكي كه پيش از اين، بين دو مقوله «مناسك ديني» و «آيين هاي دينداران» قائل شديم و آيين هاي دينداران را مقوله اي اجتماعي و متأثّر از تغيير و تحوّلات تعريف كرديم، مي توان گفت يكي ديگر از كاركردهاي پنهان هيئت هاي مذهبي «حفظ الگوي جامعه» است.

طبيعي است كه هيئت ها و مجالس مذهبي به عنوان يك نهاد اجتماعي، «خاصيت آينگي» در برابر جامعه و مناسبات حاكم بر آن داشته، و حتّي در ساختار و چگونگي سازمان هم، تابع ساختار و چگونگي سازمان كلّي جامعه مرتبط باشند. به عبارت ديگر، در هر يك از گونه هاي چهارگانه هيئت هاي مذهبي (: سنّتي، انقلابي، پاپ و شبه هيئت)، نشانه هايي از بازتوليد مناسبات اجتماعي جامعه مرتبطشان را مي توان تشخيص داد؛ مانند جامعه اي مشابه جامعه بزرگ تر و در درون آن.

به عنوان مثال مي توان هيئت هاي سنّتي را در نظر گرفت: سازمان هيئت هاي سنتي، كاملاً منطبق با الگوي ساختاري جامعه سنّتي است. ساختار جامعه سنّتي، مبتني بر وجود يك نظام سلسله مراتبي است؛ ساختار يك هيئت سنّتي هم همين طور. در مناسبات اجتماعي جامعه سنّتي، با پديده «پدر سالاري» مواجهيم؛ در مناسبات دروني يك هيئت سنّتي هم همچنين. در ساختار جامعه سنّتي، هرم قدرت و نقش هاي اجتماعي، «طولي» و در رأس آن اراده يك فرد قرار دارد؛ در هيئت هاي سنّتي هم فرايند تقسيم كار، تابع الگوي طولي (: نقش ها در امتداد هم و از بالا به پايين) است و عمدتاً «بابا» يا «ريش سفيد» هيئت، قدرت اصلي را در دست دارد و حرف آخر را مي زند. روند «تغييرات اجتماعي» در جامعه سنّتي، بسيار كُند و نامحسوس است و كلّيت جامعه، ميل به ثبات و حفظ نظم حاكم دارد؛ در هيئت هاي سنّتي هم دامنه تغييرات، بسيار محدود، و سرعت آن، بسيار كم است و استمرار نظام هيئت (: همين گونه كه از گذشته به ارث مانده است) و انتقال آن از نسلي به نسل ديگر، ارزش محسوب مي شود.

ميان مدل هيئت هاي انقلابي و ساختار جامعه در حال گذار، و نيز مدل هيئت هاي پاپ و ساختار جامعه مدرن هم از اين دست همانندي ها فراوان مي توان برشمرد. در هر حال، نتيجه ناخواسته اين خاصّيت آينگي، حركت در جهت حفظ الگوي جامعه، از طريق بازتوليد آن در جامعه كوچك تر است. ضمن آن كه بسيار محتمل است و به تبع اعتبار جامعه كوچك تر (در اين جا: هيئت هاي مذهبي) الگوي جامعه بزرگ تر هم اعتبار و نهايتاً مشروعيت يافته و مستحكم تر شود. يعني اتّفاقي كه در دوران هاي حاكميت بويهيان، صفويان و قاجاريان كمابيش رخ داد.