بازگشت

سرمه كشيدن به تربت


محدث خبير سيد نعمت الله جزائري در شرح حال خويش مي نويسد:

«... از كاظمين عليهماالسلام به كربلا رفتيم... از طرف پايين پاي امام حسين عليه السلام قدري خاك برداشتم... آن را به چشم خود كشيدم. از آن روز چشمم قوّت گرفت و قدرت بر مطالعه پيدا كرد، بلكه از اولش هم بهتر شد... تا حال هرگاه چشمم ناراحتي پيدا كند قدري از آن خاك برداشته و به جاي سرمه به چشم مي كشم و اين دواي من است» [1] .

در جاي ديگر مي نويسد: «مدتي پيش چشمانم ضعيف شده بود، و براي زيارت عرفه زير گنبد و بارگاه حضرت سيدالشهدا عليه السلام بودم. عده اي از زائران بيرون رفتند و خادمان حرم مطهر مشغول جارو زدن


شده بودند. گرد و غبار بلند شد به نحوي كه مردمي كه آن جا بودند يكديگر را نمي ديدند. من و گروهي ديگر چشمان خود را باز كرديم تا گرد و غبار داخل ديدگان ما رفت و هنوز از حرم بيرون نرفته بودم كه هر دو چشمم روشن شد و از آن زمان تاكنون چشمانم را معالجه نكرده ام مگر به سرمه كشيدن از تربت مطهر حضرت سيدالشهدا عليه السلام» [2] .

نگارنده گويد: بسياري از مؤمنان، استشفا به تربت را تجربه كرده اند و موارد زيادي از آن را معاصران مورد اطمينان بازگو كرده اند، كه به جهت اختصار از نگارش آن صرف نظر كرديم.


پاورقي

[1] با تلخيص و تصرف از قصص العلماء: ص 447 و فوائد الرضويه: ص 695.

[2] با تلخيص و تصرف از خزينة الجواهر: ص 593.