بازگشت

مداوا به تربت و نتيجه ي استخفاف به آن


مرحوم شيخ طوسي و ديگران چنين نقل كرده اند: يكي از اهل سنت، در بيان اين كه تربت امام حسين عليه السلام شفاي هر دردي است، به دوستش چنين مي گفت:

مدتها بود دلم درد مي كرد و هر چه مداوا مي كردم فايده نداشت و مأيوسانه تن به مرگ داده بودم. پيره زني از اهل كوفه به نام سلمه با ما آشنايي داشت. روزي به خانه ي ما آمده بود و بيماريم شدت كرده بود. به من گفت: مثل اين كه روز به روز بيماري تو سخت تر مي شود؟ گفتم: آري.

گفت: مي خواهي تو را مداوا كنم كه به اذن خداي تعالي شفا پيدا كني؟ گفتم: البته كه مي خواهم. پس از آن قدحي از آب به من داد كه به مجرد آشاميدن آن تسكين يافته و تا مدتي حالم خوب بود، تا اين كه دو مرتبه نزد ما آمد و به او گفتم: اي سلمه تو را به خدا به من بگو چه چيزي به من دادي كه شفا يافتم؟

گفت: به دانه اي از اين تسبيح، و اشاره به تسبيحي كه در دست داشت كرد. گفتم: اين چه تسبيحي است؟ گفت: از خاك قبر امام حسين عليه السلام.

به او گفتم: اي رافضي، با تربت حسين عليه السلام مرا مداوا كردي؟


او غضبناك شده و با ناراحتي از نزد ما رفت، (پس از آن دو مرتبه) بيماري و دردِ دلم شروع شد و بسيار شدّت كرد و تاكنون مرا به زحمت و مشقت انداخته و به خدا قسم مي ترسم باعث مرگ من شود» [1] .


پاورقي

[1] با تلخيص از مناقب: ج 4 ص 64، خرائج: ص 873، بحار: ج 45 ص 399، عوامل: ج 17 ص 716 به نقل از امالي شيخ طوسي ره: ج 1 ص 327. مصادر مذکور در نقل قضيه کمي اختلاف دارند که به مقصود خللي نمي‏رساند.