بازگشت

داستانهايي درباره ي تربت و كربلا


يكي از راههايي كه براي فهماندن مقصود به مخاطب از آن استفاده مي شود ذكر مِثال است. دانشمندان در علوم مختلف پس از بيان مطلب علمي و يا قاعده ي كلي با آوردن مثال مراد خود را روشن مي نمايند. خداي تعالي نيز در قرآن مجيد حكايات امتهاي گذشته را بازگو كرده تا از آنها عبرت گرفته شود.

بدون شك ذكر حكايت در تفهيم مطلب و مجسم كردن معاني و ترسيم آن در ذهن ها شيوه ي مطلوبي است. هنگام ذكر يك ماجرا شنونده و يا خواننده الگوهايي را در برابر خويش مي بيند كه جوانب مختلف و تأثيرات مثبت و يا منفي آن الگوها را به راحتي درك مي كند، و احياناً خود را به جاي آن افراد فرض كرده و انعكاس آن در رفتارهاي او به خوبي ديده مي شود. قضايايي درباره ي تربت كربلا و حرم امام حسين عليه السلام از علما و بزرگان نقل شده است كه ما از شنيدن آن پي به عظمت آن حضرت برده و از اثرات معجز نماي تربت در زمينه هايي كه در روايات آمده است آگاهي پيدا مي كنيم، و در نهايت باعث تقويت ايمان و اعتقاد و سعي و كوشش


در انجام دستورات پيشوايان دين مي گردد.

عالم جليل القدر محدث قمي مي فرمايد: «معجزه هايي كه به سبب اين تربت مقدس ظاهر گرديده است، زياده از آن است كه ذكر شود [1] ».

نگارنده گويد: براي اين كه اين نوشتار مختصر ما از ذكر قضاياي مربوط به تربت خالي نباشد، به ذكر چند حكايت بسنده مي كنيم.


پاورقي

[1] مفاتيح الجنان: ص 470 (آداب تربت).