بازگشت

احياي دين، رهيافت مؤمنانه و غير مؤمنانه


احياي دين مي تواند از سر دغدغه ي ديني باشد يا برخاسته از يك ضرورت فرهنگي و يا هر دو، بسته به اين است كه درد ما ديني و ناظر به دين باشد يا فرهنگي و ناظر به

فرهنگ و يا هر دو. از اين رو، هم مؤمنانه مي توان در اين وادي گام نهاد و هم غير مؤمنانه.

دين در رهيافت غير مؤمنانه به منزله ي عنصري از عناصر فرهنگي است و اصلاح و احياي دين «براي» اصلاح و احياي فرهنگ است. در اين رهيافت، نه دغدغه ي ديني در ميان است و نه لزوما دغدغه ي غير ديني؛ لذا از حقانيت و خلوص دين - نفيا و اثباتا - سخني نمي رود؛ اما در رهيافت مؤمنانه، احياگر درد دين دارد نه درد فرهنگ [1] و كارآمدي و توانايي دين را با حقانيت و خلوص آن يكجا مي خواهد و هيچكدام را بي ديگري برنمي تابد. از اين رو در رهيافت مؤمنانه، عمل احياگري هم خاستگاه ديني و هم وظيفه و ضرورتي ديني تلقي مي شود؛ با اين حال، ميان دغدغه ي دين داشتن احياگري و صائب بودن تئوري و روش او هيچ ملازمتي نيست. احساس درد و قدرت درمان دو امر جداگانه است. نه صرف دغدغه ي دين داشتن، علامت و معيار درستي راه حل و شيوه ي احياگر است و نه از آن سو؛ خطاي تئوريك يا روشي احياگر، وي را از مدار دينداري و دغدغه ي دين داشتن خارج مي كند، به ديگر عبارت، از روي نتيجه و برآيند احياگري، نمي توان با اين امر پي برد.


پاورقي

[1] گر چه آثار و نتايج احياگري مؤمنانه متوجه فرهنگ هم خواهد بود.