بازگشت

بربهاري


ابومحمد حسن بن علي بن خلف بربهاري (متوفي 329 ه ق) از دانشمندان معروف حنبلي در قرن چهارم بود. ولي افكارش را در كتابي به نام «السنه» بيان كرده كه متن كامل آن را قاضي ابي الحسين محمد بن ابي يعلي در «طبقات الحنابله» [1] نقل كرده است و ما بخشي از آن را نقل مي كنيم:

وي هر گونه بحث و تفكر در ذات و صفات خدا را بدعت دانسته و نوشته است:

«و اعلم ان الكلام في الرب تعالي محدث و هو بدعة... و الفكرةفي الله بدعة... و اعلم انه انما جاء هلاك الجهمية من انهم فكروا في الرب [2] همچنين معتقد است كه خداوند در قيامت با چشم سر قابل رؤيت است. [3] .

ملاحظه مي كنيد كه بربهاري با بستن در تفكر و تعقل در مورد خدا به دره هولناك تجسيم سقوط كرده است.

بربهاري شيعيان را به جرم ايمان به به رجعت و علم غيب براي امامان تكفير، و آنان را متهم مي كند كه معتقدند علي بن أبي طالب زنده است و قبل از قيامت رجعت مي كند. [4] .

اين سخن وي، نشان مي دهد كه ايشان تصور درستي از رجعت نداشته است. رجعتي كه شيعيان و برخي از دانشمندان اهل سنت به آن معتقدند، رجوع به دنيا بعد از مرگ است. درباره علم غيب امامان نيز بايد گفت كه شيعه براساس آيات متعدد قرآن [5] و روايات متواتر [6] به علم غيب معتقد است.

بربهاري در فروع دين بر سه نكته تأكيد دارد و احياي دين را منوط به رعايت اين سه نكته مي داند. [7] .

1- پرهيز از بدعت؛ واژه بدعت در اين اثر فراوان به كار رفته است به گونه اي كه شايد كمتر صفحه اي يافت شود كه در آن واژه بدعت چند بار به كار نرفته باشد. وي در اين زمينه مي نويسد:

«از نوآوريهاي كوچك در كار دين بپرهيزيد زيرا همين بدعتهاي كوچك، اندك

اندك پا گرفته، بزرگ مي شود و... و در پايان به ديني مبدل گشته، مردمان زيادي بدان مي گروند.» [8] .

وي مي نويسد:

«هر گونه علمي كه بندگان از علوم باطني ادعا نمايند كه در كتاب و سنت يافت نشود بدعت و گمراهي است و كسي حق ندارد بدان عمل، و مردم را به آن دعوت كند.» [9] .

2- دومين نكته اي كه بربهاري نسبت به آن سفارش فراواني كرده، پرهيز از عمل به رأي و قياس است. وي مي نويسد:

«يكي از اسباب نابودي و گمراهي جهميه اين بود كه قياس را وضع نموده، دين خدا را طبق رأي خود قياس مي كردند و در نتيجه به سوي كفر روشن كشيده شدند. [10] .

3- او در اين كتاب، مسلمانان را به بازگشت به دين عتيق به گونه اي كه در روزگار سه خليفه اول رايج بود، فرامي خواند. [11] .


پاورقي

[1] طبقات الحنابله - ج 2 از صفحه 18 تا 44، بيروت، دار المعرفة و النشر.

[2] همان ج 29، 30 / 2.

[3] همان ج 30 / 2.

[4] طبقات الحنابله ج 41 / 2.

[5] ر. ک. به: آل عمران آيه 179، الجن آيه 26، يس آيه 12، الحاقه آيه 30، حديد آيه 23.

[6] روايات وارده در اين زمينه را شيخ علي نمازي شاهرودي به 28 نوع تقسيم کرده است. اثبات ولايت و رساله علم غيب ص 318.

[7] همان.

[8] طبقات الحنابله ج 1 / 2 /.

[9] همان ص 35.

[10] همان ص 34.

[11] همان ص 34.