بازگشت

جهاد، رمز عزت


از روشن ترين پيام هاي سياسي دين كه در عاشورا هم تجلي يافته است، عزّتي است كه در سايه جهاد به دست مي آيد. حسين بن علي(ع) و يارانش چون جهاد كردند، عزيز خدا و خلق شدند و آنان كه از حمايت آن شهيد مظلوم دست كشيدند، گرفتار ذلت و خواري گشتند. قيام حسين(ع) مايه حيات دين و عزّت اسلام نيز گشت و بقاي دين در سايه خون و شهادت اوست. اين نكته و نگرش، در اشعار فراواني ديده مي شود كه به چند نمونه اشاره مي شود.

خسرونژاد چنين سروده است:



جاودان خاطره نهضت خونين تو شد

چون كه دين زنده از آن خاطره خونين است



بر تو و بر همه ياران شهيد تو درود

كه ز خون شهدا عزّت دين تضمين است [1] .



آنچه خود سيدالشهدا(ع) فرمود و از مرگي كه موجب بقاي دين گردد استقبال فرمود (ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فياسيوف خذيني) در اشعار شاعران نيز بازتاب يافته است:

وفاست وامدار تو، حماسه يادگار تو حيات دين ز خون تو، خداست خونبهاي تو اگر كه نام مصطفي(ص) هنوز در جهان به پاست از آن سر بريده توهست و از نواي تو [2] .

«حسين بود، آنكه گفت:

اگر كه دين جدّ من

به جز به كشتنم نمي شود به پا

اگر نهال تازه پاي دين حق

نيازمند خون پيكر من است

كنون من و نبرد و تيغ هاي تيز...» [3] .

حجة الاسلام بهجتي شفق چنين مي سرايد:



باغ خشكيده دين را تو ز خون دادي آب

نه عجب گر كه شكوفا و جوان است هنوز



تربت پاك تو كازادگي آموزد و عشق

سرمه ديده صاحب نظران است هنوز [4] .



محمود شاهرخي (جذبه) نيز در احياگري جهاد حسيني نسبت به دين مي گويد:



در ساحل فرات كه لب تشنه شد شهيد

سيراب گشت مزرع دين ز آبروي او



فرّي دوباره يافت حقيقت ز فيض وي

آبي دوباره يافت شريعت ز جوي او [5] .



شاعري ديگر چنين سروده است:



تا قيام خوب به دشت عشق برپا كرده اي

اي مسيحا، عالمي را از دم، احيا كرده اي



درس جانبازي به مردان خدا آموختي

نهضت خونين خود سرمشق دنيا كرده اي



خون تو در پيكر تاريخ مي جوشد هنوز

مات خود، افكار اعصار و قرون را كرده اي [6] .



عبدالحسين رضايي از زبان سيدالشهدا(ع) چنين مي سرايد:



هيهات ذلّت من و آقايي يزيد

بيعت به آن ستمگر رسوا نمي كنم



در پيشگاه ظلم نيايد سرم فرود

تعظيم جز به خالق يكتا نمي كنم



من زنده و يزيد كند رهبري خلق؟

امضا من اين حرمت بيجا نمي كنم



مرگ شرف به است از اين زندگي

مرا چيزي به غير مرگ تمنّا نمي كنم [7] .



عزت مسلمانان در سايه جهاد و فداكاري است. حسين بن علي(ع) براي بازگرداندن عزت دين و شرافت مسلمين خون و جان داد و نهال اسلام را شاداب ساخت. حجة الاسلام بهجتي شفق اينگونه مي سرايد:



بايد از استاد عشق، شاه شهيدان

ياد گرفتن، گذشتن از سر و تن را



رهبر آزاده، پيشواي فداكار

ديد چو بر پاي دين ز جور، رسن را



خاست چون طوفان و بر ستم بخروشيد

داد رهايي ز بند، دين و سنن را



ريخت چو خونش به خاك، خاست دو صد موج

كند ز بنيان بناي ظلم و فتن را



كرد ز باران خون سرخ وي آغاز

باغ فضيلت، ز نو شكفته شدن را [8] .



همو در بيان مفهوم زندگي عزيزانه و شكستن حصار بيداد در عصر حكومت طاغوت، چنين مي سرايد:

اندر آنجا كه باطل امير است اندر آنجا كه حق سر به زير است اندر آنجا كه دين و مروّت پايمال و زبون و اسير است راستي زندگي ناگوار است مرگ، بالاترين افتخار است اين اساس مرام حسين است روح و رمز قيام حسين است «يا كه آزادگي، يا شهادت» حاصلي از پيام حسين است شيعه او هم اينسان غيور است تا ابد از زبوني به دور است زان شهيد سر از دست داده زان فداكار در خون فتاده جاودان آيد اين بانگ پر شور «لا اري الموت الّا سعادة» آري آزادمردان بكوشند بر ستمگر چو طوفان خروشند [9] .


پاورقي

[1] چلچراغ اشک، ص 173.

[2] از نويسنده، برگ و بار، ص 98.

[3] همان، ص 100.

[4] هفتاد و دو زخم کربلايي، ص 35.

[5] همان، ص 100.

[6] گل نغمه ها، ص 55.

[7] چهره هاي گلگون، ص 49.

[8] بهار آزادي، ص 42.

[9] همان، ص 71.