بازگشت

نياز اصفهاني


سيد حسين (يا سيد حسن) طباطبايي اصفهاني متخلص به «نياز» در نيمه ي نخست قرن سيزدهم هجري مي زيسته و از دانش و خوشنويسي و قريحه ي شاعري و بويژه غزلسرايي بهره داشته است. او را نواده ي مير شاه تقي جوشقاني، از رجال دربار شاه سليمان صفوي، ذكر كرده اند.

نياز اصفهاني از جمله شاعراني است كه در مصيبت سيد و سالار شهيدان، امام حسين عليه السلام اشعار پرسوز و گدازي دارد. هم اكنون ترجيع بندي در مرثيه ي سيدالشهداء عليه السلام از او بجاي مانده است. نياز اصفهاني در اين ترجيع بند به استقبال ترجيع بند محتشم كاشاني رفته و از او پيروي نموده كه بند اول آن چنين سروده شده است:



شد شام و آفتاب نمود از شفق به تن

چون كشتگان كرب و بلا لاله گون كفن



يا همچو مغفري كه به خون گشته واژگون

يا چون سري كه كرده جدا تيغش از بدن



گفتم به خويش از سر حيرت كه از چه رو

پيداست رسم تازه در آن كهنه انجمن؟



افكنده چرخ، يوسف خورشيد را به چاه

و آنگاه لاله گون ز شفق كرده پيرهن



پر خون نموده چون زكريا چرا كنار

در طشت خون؛ مگر سر يحياست غوطه زن؟






يا پر ز خون ركاب شه دين كه آسمان

چون ذوالجناح بسته به پهلوي خويشتن



گلگون قباي آل عبا فخر عالمين

در خاك و خون فتاده ي كرب و بلا حسين



در خون چون نور ديده ي زهرا تپيده شد

از بهر گريه چرخ سراپاي ديه شد



هم روي آفتاب ازين غصه تيره گشت

هم قامت سپهر ازين غم خميده شد



بر باد داد تازه گلي صرصر ستم

كز آن هزار خار به دلها خليده شد



شد شورشي كه محفل عشرتسراي خند

برچيده گشت و بزم غمي تازه چيده شد



يعقوب را ز گريه دگر ديده گشت تار

پيراهن صبوري يوسف دريده شد



از پشت زين به خاك چو خورشيد دين نشست

برخاست شورشي كه فلك بر زمين نشست