بازگشت

موسي


ابن عمران، پيغمبر معروف بني اسرائيل عليه السلام به اين معني لفظ موسي مركب است از «مو» و «سا» كه به زبان سرياني اولي به معني تابوت، و دومي به معني آب است چون ايشان را فرعون از درياي نيل در تابوت يافته لهذا به اين اسم مسمي شدند. و نيز نوشته اند كه «مو» به زبان قبطي به معني آب و «سا» به معني شجر است چون ايشان را در آب


كنار اشجار يافته بودند بنابراين نام او را موشام گذاشتند بعد شين را معرب كرده به سين بدل ساختند و به قاعده ناقص يايي به ياء نوشتند و به الف خواندند. در قاموس محتملا كتاب مقدس آمده است كه از كلمه قبطي مو مساوي آب به اضافه وشه مساوي نجات يافته. ولي اين وجه تسميه هم موجه به نظر مي رسد كه با ريشه مصري مس يا مسو - پسر مربوط باشد و محتملا در اصل با نام يكي از خدايان مصري چون رامسو و يا توتمس مربوط بوده كه بعدا تحت نفوذ معني يكتاپرستي اسرائيلي قرار گرفته. در قاموس كتاب مقدس ترجمه ي هاكس آمده است كه: در زبان عبري به معني (از آب كشيده شده) است و او پيشواي قوم اسرائيل است و مدت زندگاني وي را به سه قسمت تقسيم كرده اند كه هر يك داراي چهل سال مي باشد: دوره اول - زماني كه دختر فرعون او را از آب كشيده و در منزل فرعون همه دانشمنداني كه بر فنون و قواعد مصريان مهارت داشتند براي تربيت او گمارده شدند. دوره دوم - از چهل سالگي آن جناب است كه نهايت ترقي را كرد و در ميان مردم به پسر و دختر فرعون مشهور بود و اگر در آن رتبه بود بلاشك به اعلي درجه كمال و ترقي دنيوي مي رسيد. ليكن خداي متعال بهره اي اعظم و نصيبي عاليتر از براي او كه پيشوايي قوم و شارع و مؤسس نظام ديني باشد، مقرر داشت. دوره سوم - زمان نبوت آن حضرت كه با هارون برادر خود براي راهنمايي مردم كمر بست. موسي چون پيغمبري كه به ديدار شبه و لقاء الله نايل گرديد مدت چهل روز از ظهور ابر و غمامه ي مظلمه بر كوه سينا با خداوند بود و تمام اهل كتاب وي را به لقب كليم الله مفتخر ساخته و مي سازند و پيش از وفات همه قواعد و قوانين شريعت را از براي بني اسرائيل مجددا بيان فرمود. وي داماد شعيب، شوهر صفورا، برادر هارون است و لقب او كليم الله است و به سبب راز و نياز و تكلم كه با خدا به مدت چهل شبانه روز در كوه طور سينا كرد. معني نام او خلاص شده و نجات يافته از آب است و وجه تسميه آن حضرت از اين روست كه چون فرعون فرمان داده بود همه نوزادهاي پسر را در


خانواده هاي بني اسرائيل بكشند، پدر و مادر اين نوزاد از ترس كشتن فرعون او را در جعبه يا زنبيلي قيراندود قرار دادند و در رود نيلي انداختند و به روايت اسلامي، آسيه زن فرعون به روايت يهود و قاموس كتاب مقدس دختر فرعون كه براي گردش به كنار نيل آمده بود وي را ديد و بر حالش رحمت آورد و از آب بگرفت و به فرزندي خويش برگزيد و به تربيتش پرداخت و بزرگش كرد تا از سوي خدا به نبوت مبعوث گرديد و فرعون و قومش را به پرستش خداي يگانه دعوت كرد و پس از مبارزات و تحمل رنجها و شكنجه ها و نمودن اعجاز، سرانجام به فضل الهي و به نيروي ايمان و حق بر فرعون و فرعونيان چيره گشت. چون وي در برابر سحر و جادوي كهنه فرعون كه به كمك سيماب رشته هايي به صورت مار و اژدها در آورده بودند كه حركت مي كردند. به امر حق اعصاي خود را انداخت و عصا به صورت اژدهايي بزرگ در آمد و همه آثار جاودان فرعون را بليعد. و نيز گويند چون وقتي دستش را در زير بغل برده بيرون آورد نوري ظاهر مي گشت كه جهان را روشن مي ساخت و همين كه به بغل مي برد زايل مي شد. از اين رو عصاي موسي و يد بيضاي موسي در زبان و ادب فارسي و در روايات اسلامي سخت مشهور است. گويند وي يك صد و بيست سال عمر كرده است.

در مجمع البحرين، موسي عليه السلام با خضر سلام الله عليه ملاقات نمود، آنگاه از آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم و مصائب و شدايد ايشان صحبت كردند تا اينكه به قضيه شهادت حسين عليه السلام رسيدند و صداي آن دو به ناله و گريه بلند شد.

خداوند خطاب به موسي عليه السلام فرمود: اي موسي، جماعتي طاغي و ياغي كه خود را از امت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم مي شمارند، فرزند گراميش را در زمين كربلا مي كشند سپس او را بدون غسل و كفن بر روي خاكها بيندازند و اسباب او را به غارت ببرند و زنان او را در شهرها بگردانند و ياران او را شهيد نمايند و سرهاي ايشان را بر سر نيزه ها كنند و در بلاد بگردانند. اي موسي، اطفال صغير ايشان از تشنگي


هلاك شوند، و بزرگانشان در ميان آفتاب پوست بدنشان به هم كشيده شود. آنگاه موسي عليه السلام گريست. خطاب رسيد اي موسي بدانكه هر كس گريه كند يا بگرياند و يا خود را شبيه گريه كننده ي بر حسين عليه السلام كند، بدنش را بر آتش حرام كنم.