بازگشت

شهادت حضرت زين العابدين


در پنجاه و هفتمين سال از عمر شريف حضرت افضل المجاهدين و سيدالعابدين علي بن الحسين عليهماالسلام و پس از سي و چهار سال زحمت كشيدن و خون دل خوردن و انسجام دادن به مذهب شيعه و پيروان آگاه اين مذهب


حق المبين تحمل حضور فيزيكي آن خورشيد فروزان آسمان عرفان و ولايت بر خفاشان ديو سيرت بس گران آمد و سرانجام روز دوازدهم يا بيست و دوم محرم الحرام سال نود و پنج هجري قمري هشام بن عبدالملك در زمان وليد بن عبدالملك آن حضرت را مسموم كرد.

در نقلي ديگر عالم بزرگوار شيخ طوسي اعلي الله مقامه روز شهادت آن حضرت را بيست و پنجم و سال شهادت ايشان را سال 94 هجري قمري دانسته اند (بدين ترتيب يكبار ديگر مدينه در عزا نشست و همه مردم اعم از زن و مرد پير و جوان براي تشييع و تدفين آن حضرت بر سر و سينه زنان و گريه كنان و سراسيمه بيرون ريختند و آن حضرت را در سند مظلوميت تشيع آن قبرستاني كه كعبه آمال اهل ولاء هست و خواهد بود يعني «بقيع» و در جوار رحمت عموي بزرگوار و مظلومشان حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام به خاك سپردند.

محدث بزرگوار كليني رضوان الله تعالي عليه از حضرت امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده اند كه آن حضرت فرمود چون وقت وفات پدرم رسيد مرا به سينه خود چسبانيد و فرمود: اي فرزند گرامي، تو را وصيت مي كنم به آنچه كه پدرم به من وصيت كرد در هنگام شهادت خودش و بعد فرمود كه: پدرم به من سفارش فرمود: زنهار ستم مكن بر كسي كه ياوري بر تو به غير از خدا نداشته باشد.

از مراثي آن حضرت است:



فلا غرو من قتل الحسين فشيخه

ابوه علي كان خيرا و اكرما



فلا تفرحوا يا اهل كوفان بالذي

أصاب حسينا كان ذلك اعظما



قتيل بشط النهر روحي فدائه

جزاء الذي ارداه نار جهنما



در كشتن حسين عليه السلام جاي شگفتي نيست. زيرا پدر بزرگوارش را كه از او برتر بود نيز شهيد كردند.

اي مردم كوفه، بر حادثه اي كه بر حسين عليه السلام گذشت، شادي نكنيد. زيرا شهادت پدرش از اين بزرگتر بود.

جانم فداي شهيدي كه در ساحل


رود به خاك افتاد و پاداش قاتل او دوزخ است.

آيت الله خويي مي فرمايد: «و از بعضي روايات روشن مي شود كه قيام مختار با اذن خاص امام سجاد عليه السلام بوده است. «... و يظهر من بعض الروايات ان هذا كان باذن خاص من سجاد عليه السلام...»

از آن حضرت، نامه ي «عبدالله بن جعفر» بوسيله دو فرزندش به پيشواي شهيدان، نامه فرماندار «مكه» به آن حضرت به هنگام حركت از آن شهر و پاسخ نامه، جريان مهلت خواهي براي شب عاشورا سخنراني شورانگيز و روشنگرانه به ياران در آن شب، زمزمه آن اشعار مشهور و معروف، و سخنان خواهر قهرمانش و پاسخ آن بزرگوار به آن بهترين خواهر گيتي، به وسيله «حارث بن كعب» و «ابوضحاك» روايت شده است.