بازگشت

عبيدالله بن عباس


وي يكي از شخصيتهايي بود كه امام حسين عليه السلام را از ادامه ي سفر به عراق نهي مي كرد.

روزي عبيدالله بن عباس خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و مسايل سياسي روز را و جنايات يزيد و سفاكي و كشتار خونين دودمان بني اميه را يادآور شد و گفت: اينها به دو كودك من رحم نكردند و آن دو را سر بريدند و سپس گريست، و تلاش داشت تا امام را از ادامه ي سفر به عراق بازدارد. امام فرمود:

«اي پسر عباس چه مي گويي درباره مردمي كه، پسر دختر پيامبر خود را از وطنش، از خانه اش، از جايگاهش و از حرم جدش بيرون كردند و او را در وحشت و اضطراب رها ساختند؟! در حالي كه او نمي تواند در محلي آرام گيرد و به همسايه اي اطمينان كند، بدين گونه مي خواهند او را بكشند و خونش را بريزند در صورتي كه او نه به خداوند شرك آورده و نه غير خدا را برگزيده، و نه سنتي از سنتهاي رسول خدا را تغيير داده است.»