بازگشت

عامر بن شراحيل


از او، داستان منزلگاه «قصر بني مقاتل» را، به نقل از «مجالد بن سعيد» روايت مي كند. نامبرده در سال 21 ه.ق به دنيا آمد و مادرش از اسيران «جلولاء» به سال 16 ه.ق بود.

او و پدرش نخستين كساني بودند كه به دعوت «مختار» پاسخ مثبت داده و حقانيت موضع او را گواهي كردند و در سال 67 ه.ق همراه او به ساباط مدائن رفتند.

او پس از شكست «مختار» به «حجاج» دژخيم اموي پيوست آنگاه در سال 82 به «عبدالرحمن بن اشعث» روي آورد و بر ضد «حجاج» كارزار كرد و هنگامي كه «عبدالرحمن» با شكست روبرو شد، از «قتيبة بن مسلم» فرماندار «حجاج» در «ري» تقاضا كرد كه برايش امان بخواهد واو نيز برايش امان نامه گرفت و سرانجام رياست دستگاه قضايي كوفه را در زمان «عمر بن عبدالعزيز» به عهده گرفت.

او از چهره هايي است كه دست از ياري «مسلم» و سالارش حسين عليه السلام كشيد و به همراه كاروان نور نرفت. «ابومخنف» از او بطور ارسال روايت مي كند و او در سال 104 ه.ق در كوفه به مرگ ناگهاني از دنيا رفت. «طبري» از او يكصد و چهارده خبر آورده است.

در «تهذيب التهذيب» به نقل از «عجلي» آمده است كه «عامر شعبي» از 84 تن از صحابه روايت شنيده و خود، اميرمؤمنان را درك كرده و در سال 110 ه.ق از دنيا رفته است.