بازگشت

سعيد بن عبدالله حنفي


حني منسوب به حنفيه بن لجيم، تيره اي از بكر بن وائل، قبيله اي از اعراب عدناني شمالي مي باشند و سعيد اهل كوفه بود.

نام او در بعضي از منابع «سعد بن عبدالله» وارده شده است.

او از افراد جان بر كف شهداي كربلا، حماسه ساز، شورانگيز و انقلابي بزرگي بوده است. مبارزات بسيار پرشوري در قيام كربلا از خود به يادگار گذاشته است.

او از همان زماني كه خبر هلاكت معاويه به كوفه رسيد مبارزات انقلابي خود را شروع كرد. و در كوفه از عباد و از شجاعان و از افراد سرشناس شيعه محسوب مي شد. سعيد و هاني بن هاني سومين گروه از فرستادگان كوفيان بودند كه دعوت نامه هاي كوفيان را به حضرت امام حسين عليه السلام رسانيدند.

گروه اول فرستادگان كوفيان: عبدالله بن وائل و عبدالله بن مسمع (سبع).

گروه دوم: قيس بن مسهر و عبدالرحمن بن عبدالله بودند.

سعيد بن عبدالله و هاني بن هاني دعوت نامه هفت نفر از سران كوفه را كه عبارتند از: شبث بن ربعي - حجار بن ابجر - يزيد بن الحرث - يزيد بن رويم - عزرة بن قيس - عمرو بن الحجاج - محمد بن عمير، خدمت امام عليه السلام رساندند. وقتي كه مسلم عليه السلام به كوفه آمده و در منزل مختار بود، سعيد بن عبدالله از اولين مستقبلين و بيعت كنندگان جدي با مسلم عليه السلام بود.

بعد از نماز مغرب شب عاشورا حضرت سيدالشهداء عليه السلام طي سخناني از اصحاب تشكر كرد و بيعت را از آنان برداشته و فرمود: «مي توانيد ميدان كربلا را ترك كنيد، چرا كه اينان فقط با من كار دارند».

هر يك از اصحاب و اهل بيت جوابهاي شورانگيزي به امام عليه السلام دادند، از جمله سعيد بن عبدالله عرض كرد:

«نه به خدا قسم اي پسر پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم، ما هرگز وانمي گذاريم تو را، تا خداي تعالي بداند كه ما از تو و پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم محافظت كرديم. و اگر بدانم كه كشته مي شوم سپس زنده


شده و سوزانده مي شوم و پس از آن متلاشي شده و در هوا پراكنده مي شوم، تا هفتاد مرتبه، از تو جدا نمي شوم تا مرگ خود را در نزد تو ببينم. پس چگونه جنگ نكنم در حالي كه اين يك كشته شدن است، پس از آن به كرامتي كه براي آن هرگز پاياني نيست مي رسم.

سعيد در ظهر روز عاشورا از جمله افرادي بود كه جان خود را سپر امام عليه السلام كرده تا آن حضرت با نيمي از اصحاب، نماز ظهر (خوف) اقامه كرده و نيم ديگر به دفع دشمن پرداخته تا نوبت نمازشان برسد.

سعيد روز عاشورا در پيش روي آن حضرت ايستاده و خود را هدف تيرها نموده بود و هر كجا كه آن حضرت حركت مي كرد در پيش روي آن حضرت بود تا اين كه روي زمين افتاد، و در اين حال مي گفت: «خدايا لعن كن اين جماعت را، لعن عاد و ثمود، اي خداي من سلام مرا به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خود برسان و به او ابلاغ كن آن چه به من رسيد از زحمت و جراحت و زخم چه اين كه من در اين كار قصد كردم نصرت ذريه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم تو را.»

او اين سخنان را گفته و به شهادت رسيد. در بدن سعيد به غير از زخم شمشير و نيزه، سيزده چوبه تير يافتند.

به نقل شيخ ابن نما حضرت امام حسين عليه السلام و اصحابش نماز را فرادي و به اشاره خواندند.

سعيد بن عبدالله در زيارت ناحيه مقدسه يكي از افرادي است كه بيشترين توجه به او شده است.

وقتي كه سعيد در محافظت از امام عليه السلام زخمي شده و بر زمين افتاده و در حال شهادت بود، چشمهايش را باز كرد و به صورت امام عليه السلام تماشا كرده و به آن حضرت عرض كرد: «اوفيت يا ابن رسول الله؟؛ اي پسر رسول خدا، به عهدم وفا كردم؟»

امام عليه السلام فرمود: «نعم انت امامي في الجنة؛ آري وفا كردي و تو پيشاپيش من در بهشت هستي.»