بازگشت

ام كلثوم


دختر اميرالمؤمنين «ع » و خواهر زينب و حسين «ع ».وي در سالهاي آخر عمرپيامبر خدا «ص » به دنيا آمد.زني با فضيلت، فصيح، سخنور و دانا بود.نامش را زينب صغري هم گفته اند. وي در طول زندگي، شاهد شهادت مظلومانه عترت پيامبر بود.درسال 61 هجري نيز در ركاب سيد الشهدا به كربلا آمد و پس از عاشورا، در مدت اسارت نيز با سخنانش عترت رسول خدا را معرفي و ستمهاي حكام را افشا مي كرد.از جمله وقتي كاروان اسيران را به كوفه وارد كردند، در جمع انبوه حاضران، ام كلثوم به مردم دستور سكوت داد.چون نفسها آرام گرفت و همه ساكت شدند به سخن پرداخت وكوفيان را به خاطر سستي در ياري امام و آلودن دست به خون سيد الشهدا ملامت كرد. آغاز خطبه اش چنين است:

«يا اهل الكوفة!سواة لكم، ما لكم خذلتم حسينا و قتلتموه و انتهبتم امواله و ورثتموه و سبيتم نساءه و نكبتموه، فتبا لكم و سحقا!و يلكم اتدرون اي دواه دهتكم...» [1] اي كوفيان! بدا به حال شما. چرا حسين را واگذاشتيد و او را كشتيد و اموالش را غارت كرديد و خانواده اش را به اسارت گرفتيد؟ مرگ بر شما، مي دانيد چه مصيبتي بر شما فرود آمده است؟ و صداي گريه همه برخاست و زنان صورت خراشيدند و موي كندند و مويه كردند.هنگام ورود به شام نيز شمر را طلبيد و از او خواست كه آنان را از دروازه اي وارد كنند كه اجتماع كمتري باشد و سرهاي شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاي آنها پرداخته، كمتر به چهره اهل بيت پيامبر نگاه كنند.شمر دقيقا بر خلاف خواسته او عمل كرد و اسيران را از دروازه ساعات وارد دمشق كردند. [2] در ايام حضور در دمشق نيز هرگز از بيان حقايق و افشاي جنايات امويان كوتاهي نكرد.پس از بازگشت اهل بيت به مدينه نيز، ام كلثوم از كساني بودكه گزارش اين سفر خونين را به مردم مي داد.شعر معروف «مدينة جدنا لا تقبلينا، فبالحسرات و الاحزان جئنا» كه هنگام ورود به مدينه خوانده شده از ام كلثوم است. [3] البته بعضي معتقدند ام كلثوم كه دختر حضرت فاطمه «ع » بوده، در زمان امام مجتبي «ع » از دنيا رفت. اين بانو كه نامش در حادثه كربلا مطرح است، از يكي ديگر از همسران امير المؤمنين است.


پاورقي

[1] بحار الانوار، ج 45، ص 112، اعيان الشيعه، ج 3، ص 485.

[2] اعيان الشيعه، ج 3، ص 485.

[3] تمام شعر که 38 بيت است در «عوالم‏» جلد امام حسين (ع)، ص 423 آمده است.