بازگشت

گريه ي فرشتگان


شيخ صدوق با سند خويش از ابوحمزه ي ثمالي نقل مي كند:

از امام باقر عليه السلام پرسيدم: اي پسر پيامبر! چرا «اميرالمؤمنين» را بر «علي عليه السلام» نام نهادند، نامي كه پيش از او بر كسي گذاشته نشده بود و پس از او نيز براي كسي سزاوار و روا نيست؟ فرمود: زيرا او سرچشمه ي دانش است، ديگران از او سيراب مي شوند و از كسي جز او علم و دانش گرفته نمي شود. پرسيدم: يابن رسول الله! چرا شمشيرش را ذوالفقار ناميدند؟ فرمود: چون با آن شمشير بر هيچ كس از خلق خدا ضربتي نزد، جز آنكه در دنيا او را از خانواده و فرزندانش تهيدست ساخت و در آخرت از بهشت محرومش كرد. گفتم: اي پسر پيامبر! مگر نه اينكه همه ي شما قائم به حقيد؟ فرمود: آري. گفتم: پس چرا به حضرت قائم، «قائم» گويند؟ فرمود: چون جدم حسين عليه السلام به شهادت رسيد، فرشتگان به درگاه خدا ناله و گريه كردند و گفتند: خدايا! آيا از كسي كه برگزيده ي


پسر برگزيده ات از بندگان را مي كشد غافل مي شوي؟ خداوند به آنان وحي كرد: آرام باشيد فرشتگان من! به عزت و جلالم سوگند از آنان انتقام مي گيرم، هر چند پس از گذشت مدتي. آنگاه خداوند، امامان از فرزندان حسين عليه السلام را به فرشتگان نشان داد. فرشتگان خوشحال شدند. پس هرگاه يكي از آنان به نماز مي ايستد، خداوند مي فرمايد: با اين قائم از آنان انتقام مي گيرم. [1] .

شيخ صدوق با سند خويش از ابان بن تغلب چنين نقل مي كند:

امام صادق عليه السلام فرمود: چهار هزار فرشته نازل شدند تا همراه امام حسين عليه السلام بجنگند، ولي به آنان اجازه ي جنگيدن داده نشد. دوباره اذن گرفتند و فرود آمدند. وقتي بود كه حسين عليه السلام كشته شده بود. آنان نزد قبر آن حضرت، غبارآلود و پريشانند و تا روز قيامت بر او گريه مي كنند رئيس آنان فرشته اي به نام «منصور» است. [2] .

ابن قولويه افزوده است:

هيچ زائري آن حضرت را زيارت نمي كند مگر آنكه آن فرشتگان او را استقبال مي كنند و وداع كنندگان را بدرقه مي كنند و هيچ كس مريض نمي شود مگر آنكه عيادتش مي كنند و نمي ميرد مگر آنكه بر جنازه اش نماز مي خوانند و پس از فوت، برايش آمرزش مي طلبند و همه ي آنان در روي زمين منتظر قيام حضرت قائم عليه السلام اند. [3] .

شيخ صدوق از ريان بن شبيب نقل مي كند:

روز اول ماه محرم به حضور حضرت رضا عليه السلام رسيدم. به من فرمود: اي پسر شبيب! روزه اي يا نه؟ گفتم: نه. فرمود: امروز همان روزي است كه زكريا دعا كرد و از خداوند نسلي پاك و ذريه اي نيك خواست. [4] خداوند هم پذيرفت و به فرشتگان دستور داد تا زكريا را كه در محراب به نماز ايستاده بود ندا دهند كه خداوند تو را به يحيي بشارت مي دهد. [5] .

سپس فرمود: اي پسر شبيب! محرم ماهي است كه در جاهليت مردم به خاطر احترام آن، ستم و جنگ را حرام مي دانستند. اين امت حرمت اين ماه را نشناختند و حرمت پيامبر خود را هم مراعات نكردند، در اين ماه فرزندان او را كشتند و خاندانش را اسير كردند و اموالشان را غارت نمودند. خدا هرگز نيامرزدشان!

اي پسر شبيب! اگر بر چيزي گريه مي كني، بر حسين بن علي عليه السلام گريه كن كه او را مثل گوسفند سر بريدند و هجده نفر از خاندانش هم با او كشته شدند؛ كساني كه همتا و شبيهي


برايشان نبود. آسمانهاي هفتگانه و زمينها براي شهادت او گريستند. خداوند چهار هزار فرشته براي ياري او به زمين فرستاد. وقتي آمدند او را كشته يافتند. آنان همواره كنار قبر او پژمرده و غبارآلودند تا قائم قيام كند و از ياوران او باشند. شعارشان «يا لثارات الحسين» است.

اي پسر شبيب! پدرم از پدرش از جدش روايت كرد كه چون جدم حسين عليه السلام كشته شد، آسمان خون و خاك سرخ باريد. اي پسر شبيب! اگر بر حسين عليه السلام گريه كني تا آنكه اشكت بر صورتت جاري شود، خدا همه ي گناهان كوچك و بزرگ و كم و بسيار تو را مي آمرزد. اي پسر شبيب! اگر دوست داري كه خدا را در حالي ديدار كني كه گناهي نداشته باشي، حسين عليه السلام را زيارت كن.

اي پسر شبيب! اگر دوست داري در غرفه هاي بهشتي همنشين پيامبر و خاندانش باشي، قاتلان حسين را لعنت كن. اي پسر شبيب! اگر مي خواهي پاداشي همچون شهداي در ركاب حسين عليه السلام داشته باشي، هرگاه او را ياد كردي، بگو: كاش من هم با آنان بودم و به رستگاري بزرگ نائل مي شدم.

اي پسر شبيب! اگر دوست داري در درجات بالاي بهشت با ما باشي، به خاطر اندوه ما اندوهگين باش و بر شادي ما شادي كن. بر تو باد ولايت ما! چرا كه اگر كسي يك سنگ را هم دوست بدارد، خداوند در روز قيامت او را با آن محشور مي كند. [6] .

ابن قولويه با سند خويش از فضيل بن يسار نقل مي كند كه امام صادق عليه السلام فرمود:

چه قدر جفاكاريد اي فضيل كه به زيارت حسين عليه السلام نمي رويد! آيا نمي دانيد كه چهار هزار فرشته، آشفته و غبارآلود تا روز قيامت بر او مي گريند؟ [7] .

كليني با سند خود از حريز نقل مي كند:

به امام صادق عليه السلام عرض كردم بقاي شما اهل بيت چه كم و عمرهاي شما هر كدام كوتاهتر از ديگري است، با آنكه اين مردم به وجود شما نياز دارند. فرمود: هر يك از ما نوشته اي داريم كه همه ي آنچه را كه بايد به آن در مدت عمر خويش عمل كند در آن ثبت است. وقتي آنچه در آن صحيفه مأمور به انجام آن است پايان پذيرد، مي فهمد كه اجلش نزديك شده است، رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم نزد او مي آيد و خبر رفتنش را مي دهد و جايگاهش را نزد خداوند نيز به او خبر مي دهد. حسين عليه السلام در صحيفه ي خودش آنچه بود خواند و براي او حوادث گذشته و آينده تفسير شد. چيزهايي مانده بود كه عمل نشده بود به جنگ رفت. از جمله ي آنچه مانده بود آن بود كه فرشتگان از خدا خواستند ياري اش كنند. خدا هم اجازه داد. فرشتگان براي آمادگي براي جنگ،


درنگ و تأمل كردند تا آنكه حسين عليه السلام كشته شد. فرشتگان نازل شدند، ولي مدت امام به پايان رسيده بود و شهيد شد. فرشتگان گفتند: خدايا به ما اذن دادي فرود آييم و ياري اش كنيم، فرود آمديم اما جانش را گرفته بودي! خداوند به آنان وحي كرد: كنار قبرش باشيد تا او را ببينيد. وقتي بيرون آمد ياري اش كنيد و بر او گريه كنيد و بر اينكه نتوانستيد ياري اش كنيد و اينكه شما مخصوص شديد براي ياري او و گريه ي بر او. فرشتگان از اندوه و ناراحتي اينكه نتوانستند نصرتش كنند گريستند. هرگاه خروج كند، از يارانش خواهند بود. [8] .


پاورقي

[1] علل الشرايع، ج 1، ص 160.

[2] امالي، ص 509.

[3] کامل الزيارات، ص 353.

[4] سوره‏ي آل عمران، آيه‏ي 38.

[5] همان، آيه‏ي 39.

[6] امالي، ص 112.

[7] کامل الزيارات، ص 488.

[8] کافي، ج 1، ص 283.