بازگشت

ستايش امام از پسرش علي اكبر


طبري با سند خويش از عقبة بن سمعان نقل مي كند:

آخر شب امام حسين دستور داد آب بردارند. سپس فرمان حركت داد. چون از قصر بني مقاتل كوچيديم و مقداري رفتيم، حسين عليه السلام را لحظه اي خواب ربود. بيدار شد، در حالي كه مي گفت: انا لله و انا اليه راجعون والحمدلله رب العالمين. دو سه بار اين جملات را تكرار كرد. پسرش علي اكبر كه سوار بر اسب بود نزد پدر آمد و با تكرار آن جملات، پرسيد: پدرجان! من به فدايت! اين حمد و استرجاع براي چه است؟ فرمود: پسرم! لحظه اي خواب چشمانم را ربود. اسب سواري را ديدم كه مي گفت: اين گروه مي روند، مرگها هم در پي ايشان مي رود. فهميدم كه پيشگويي شهادت ماست. علي اكبر گفت: پدرجان! خدا بد نياورد! مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود: به خدايي كه بازگشت بندگان به سوي اوست، چرا. گفت: پس باكي نداريم پدرجان! بر حق مي ميريم. امام فرمود: خداوند بهترين پاداشي را كه براي پسري نسبت به پدرش مي دهد، عطايت كند. [1] .


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 3، ص 309.