بازگشت

اشعار امام در مسير عراق


ابن قولويه با سند خويش از امام رضا عليه السلام روايت مي كند:

زماني كه حسين عليه السلام در دل شب به سوي عراق مي رفت، مردي اشعاري مي خواند با اين مضمون كه:

اي ناقه ي من! از راندن وحشت مكن! پيش از طلوع سپيده آماده باش، با بهترين سواران و بهترين سفر تا به آستان بزرگوار برسي؛ بزرگواري دريادل كه خداوند پاداش نيكش دهد و عمر جاودانش بخشد.

امام حسين عليه السلام در مقابل، اشعاري با اين مضمون را زمزمه كرد:

پيش مي روم و هرگز مرگ براي جوانمرد ننگ و عار نيست؛ آنگاه كه نيتش حق باشد و مسلمانانه بجنگد و خود را فداي مردان صالح سازد و از زشتيها دوري كند و با مجرم ناسازگاري كند. اگر زنده ماندم پشيمان نيستم و اگر بميرم ملامتم نكنند. براي تو همين مرگ بس كه ذليل و خوار زندگي كني. [1] .


پاورقي

[1] کامل الزيارات، ص 193.