بازگشت

پيشگويي باد از شهادتش


طريحي گويد:

روايت شده كه حضرت سليمان بر بساط خويش مي نشست و در آسمان سير مي كرد. يكي از روزها كه در زمين كربلا سير مي كرد، باد، بساط او را سه بار چرخاند، تا آنجا كه بيم سقوطش بود. باد آرام گرفت و بساط در زمين كربلا فرود آمد. سليمان به باد گفت: چرا بازايستادي؟ گفت: حسين عليه السلام اينجا كشته مي شود. پرسيد: حسين كيست؟ گفت: فرزند محمد مختار و پسر علي كرار. گفت: قاتلش كيست؟ گفت:ملعون آسمانها و زمين، يزيد. سليمان دستهايش را بلند كرد و يزيد را نفرين نمود. جن و انس هم آمين گفتند. باد دوباره جنبيد و بساط حركت كرد. [1] .


پاورقي

[1] المنتخب، ص 49.