بازگشت

مقدمه ي گروه گردآورنده ي متن عربي


قال الامام الصادق عليه السلام: «نفس المهموم لظلمنا تسبيح و همه لنا عبادة» [1] گذشته از احاديثي كه در كتب روايي از مظلوميت ائمه ي معصوم عليهم السلام و كيفيت شهادت ايشان و بعضي حوادث جانسوز خبر داده اند مي توان كتابها و جزواتي را كه به نام «مقتل»، جريان شهادت يكي از معصومين و بويژه حضرت امام حسين عليه السلام را گزارش كرده اند، اولين يا حداقل پس از موضوع سقيفه و فدك، دومين موضوع در تاريخ نگاري سياسي شيعه به حساب آورد.

كلمه ي «مقتل» به معني جاي كشتن و زميني است كه كسي در آنجا كشته شده باشد (قتلگاه). همچنين به كتابي كه درباره ي واقعه ي كربلا تأليف شده باشد مقتل مي گويند. [2] .

گاهي مجالس تعزيه را نيز مقتل مي گويند. [3] .

گزارشگران حادثه ي كربلا و در مرحله ي نخست اهل بيت مظلوم و اسير و شهيدان آن حادثه ي عظيم، اولين مقتل خوانان تاريخ شيعه بوده اند و كساني كه توانسته اند ديده ها و شنيده هاي خود را در مورد آن حادثه بر چهره ي كاغذ بنگارند اولين مقتل نويسان به شمار مي آيند.

حكومتگران ستمگر اموي پس از آفرينش آن جنايت هولناك، تمام توان خود را براي زدودن آثار آن به كار گرفتند و گزارشگران حوادث را جهت دادند تا جز ثناي ستم پيشگان سخني نگويند و جز تأييد حكومت ظالمانه ي آنان گزارشي ننويسند و از نوشتن ضعفها و خيانتها و جنايتها برحذر باشند تا بدين وسليه جلو شورشهاي بعدي را بگيرند و راه مبارزه با طغيان و سبكسري اموي به فراموشي سپرده شود و اين، شيوه ي هميشگي ستمگران تاريخ است.

پس از انقراض سلطه ي اموي براي تدوين و نشر حماسه ي عاشورا و ديگر عاشوراهاي قبل از سال 61 و پس از آن فرصتي فراهم شد، اما با گسترش جنايات مشابه بني عباس و احضارهاي مكرر حضرت صادق عليه السلام به دربار طاغوت و شهادت موسي بن جعفر عليه السلام در زندان جنايتكاران


و غربت جانسوز امام رضا عليه السلام در خراسان، متوكلها بار ديگر كوشيدند تا جنايت را پنهان و كتمان كنند و آثار جنايت را شخم بزنند و زبان گويندگاني چون ابن سكيت را از حلقوم بيرون كشند [4] و دست نويسندگان را چون زائران كربلا قطع كنند. [5] اين است كه از آن همه آثاري كه در زندگي و آثار معصومين به دست شيعيان دلسوخته نوشته شد و بويژه از مقاتل و شرح حالها امروز جز نامي در ستون فهرست كتابهاي مؤلفين باقي نمانده است.

مرحوم حاج آقا بزرگ در ذيل عنوان مقتل، شش مورد با نام مقتل و 59 مورد با نام مقتل اباعبدالله الحسين عليه السلام و سه مورد با نام مقتل الحسين آورده، همچنان كه چهارده مورد با نام مقتل أميرالمؤمنين عليه السلام و نيز مقتل الحسن بن علي عليه السلام و مقتل علي بن الحسين عليه السلام و مقتل عباس بن أميرالمؤمنين و مقتل زيدالشهيد و مقتل اولاد مسلم و مقتل حجر بن عدي و... برشمرده است. [6] .

در اين ميان اولين مقتل حضرت امام حسين را اصبغ بن نباتة مجاشعي، يكي از خواص اصحاب حضرت أميرالمؤمنين عليه السلام و فرمانده ي شرطة الخميس [7] در جنگ صفين نوشته كه بنا به قول صاحب ذريعه پس از صدم هجري و بنا به نظر صاحبان برخي منابع در سال 64 وفات يافته است. پس از او جابر بن يزيد جعفي متوفاي سال 128 از اصحاب امام باقر و ابومخنف لوط بن يحيي متوفياي 170، نويسنده ي مقتل الحسن و مقتل الحسين و مقتل أميرالمؤمنين و ديگر، نصر بن مزاحم منقري متوفاي 212، نويسنده ي كتاب واقعه ي صفين و ابن واضح يعقوبي صاحب تاريخ يعقوبي متوفاي 294 و شيخ صدوق، محمد بن علي بن الحسين قمي متوفاي 381 و شيخ طوسي متوفاي 460 قلم بررسي گرفته ومقتل نوشته اند ولي جز بخشهايي ازمقتل ابومخنف كه از تاريخ طبري استخراج و تنظيم و چاپ شده هيچ يك در اختيار نيست.

كتابهاي زيادي نيز در موضوع مقتل نوشته شده كه با عنوان مقتل نامگذاري نشده است كه از آن جمله كتاب روضة الشهدا نوشته ي حسين بن علي كاشفي بيهقي متوفاي 910 مي باشد - كه گر چه خيلي معتبر نيست - به سبب نثر شيرين و مسجعي كه داشت، خواندن آن در مجالس سوگواري متعارف شد و شهرت يافت تا آنجا كه ذاكران و مقتل خوانان مجالس عزاداري روضه خوان ناميده شدند. عده اي گمان كردند اشتهار اين كتاب به دليل آن است كه اولين كتاب


مقتل در زبان فارسي است [8] در صورتي كه خود روضة الشهدا جملات و اشعاري را به زبان فارسي از مقتل الشهداي ابوالمخافر رازي از شعراي زبردست عهد غياث الدين محمد بن ملكشاه متوفاي 511 و سلطان مسعود بن محمد بن ملكشاه سلجوقي متوفاي 547 نقل مي كند، و صاحب ذريعه كتاب ديگري را نيز به نام مقتل الشهدا، نوشته ي شخصي متخلص به عاصي - كه تاريخ نسخه برداري آن به 887 ق. مي رسد و به زبان فارسي نوشته شده است - بر روضه مقدم مي شمرد. [9] به احتمال زياد اشتهار مقتل خوانان به روضه خوان و نيز شهرت كتاب ملاحسين كاشفي به علت همزمان بودن تأليف كتاب با روي كار آمدن صفويه و جايگزين شدن مقتل خواني به جاي شاهنامه خواني در شب نشينيها بوده است. مخصوصا كه نثر زيباي آن تا حدودي آهنگ حماسي دارد.

نيز كتاب اكسير العبادات في اسرار الشهادات نوشته ي ملا آقا بن عابد شيرواني دربندي متوفاي 1286 ق است كه ترجمه ي فارسي آن معروف به اسرار الشهاده ي دربندي، كتاب مبسوطي در مقتل است. جالب اينكه 6 عنوان ديگر از كتابهاي مقتل به همين نام است كه همگي در دوره ي قاجاريه نوشته شده اند. [10] .

از جمله كتابهايي در مقتل حضرت سيدالشهدا كه امروزه مورد توجه است لهوف، نوشته ي دانشمند پرهيزكار علي بن موسي بن جعفر بن طاووس متوفاي 664 ق و نفس المهموم نوشته ي محدث محقق حاج شيخ عباس قمي متوفاي 1359 ق و مقتل الحسين نوشته ي عبدالرزاق موسوي مقرم متوفاي 1391 ق و حدود يكصد مجلد ديگر به زبان فارسي و عربي و اردو و تركي است كه هر يك امتيازات خاص و تأملات گوناگوني دارد.

آنچه در اين ميان توجه كردني است اينكه گرچه در ذريعه حدود 14 عنوان مقتل أميرالمؤمنين عليه السلام ذكر شده [11] اما در كتابخانه هاي فعلي مراكز علمي، كتابهايي كه مقتل ويژه ي يكي از ائمه ي معصوم عليهم السلام - جز حضرت سيدالشهداء - باشد به تعداد انگشتان دست نمي رسد و اين خود ضمن اينكه براي محققان و نويسندگان بايد محل تأمل باشد، نشانگر بعد ديگري از آثار كوشش شيعه در حفظ خاطره ي كربلا و مجالس عزاداري است كه ساليانه و ماهيانه در جاي جاي سرزمينهاي اسلامي برگزار مي شده و مي شود.

بايسته ي امروز محققان و انديشمندان كنكاش عميق و فراگير در متون تاريخي و روايي


موجود بين سني و شيعه براي استخراج و تكميل وتهذيب ظريفانه و شجاعانه ي همه ي ابعادي است كه مي تواند از شهادت معصومين عليهم السلام تصويري واقعي و متناسب و هماهنگ با زندگي و سيره ي الهي آن هاديان بحق بر صفحه ي آفاق و بر پهنه ي زمين بپراكند و در گوش انسانهاي تمامي عصرها و نسلها سرود صداقت و شجاعت و مردانگي و مروت بسرايد.

اما اين كتاب:

در سال 1366 بعضي از مسئولان سازمان تبليغات اسلامي پيشنهاد كردند براي تهيه ي مقتل معتبر معصومين عليهم السلام لازم است در سازمان حركتي آغاز شود، زيرا در مجالس و محافل مختلف سخن از اين بوده كه در بعضي از مجالس عزاداري اهل بيت عليهم السلام و برخي گويندگان مذهبي و مرثيه سرايان مطالبي مطرح مي كنند كه مأخذ و سند معتبري نداشته و روز به روز هم سينه به سينه نقل و بيان مي شود و چه بسا موجب وهن و اهانت به مقام عصمت و عزت اهل بيت مي گردد. نظر مورد اتفاق انديشمندان صاحب نظر، جلوگيري از اين گونه مطالب بي اساس و بلكه مضر است.

يكي از راههاي پذيرفتني و قابل اجرا براي جلوگيري از اين شيوه ها، تهيه ي مقتلي جامع و از منابع معتبر است كه در تنظيم آن، مباني اعتقادي شيعه و معيارهاي پذيرش اخبار و حديث تا حد امكان مراعات شده باشد.

در اجراي اين پيشنهاد با يكي از پژوهشگران علاقمند تماس حاصل شد تا كار را شروع كرده و طرح و نمونه ي كار را به سازمان ارائه دهد تا در صورت تصويب، امكانات لازم براي ادامه ي كار تهيه شود. ولي متأسفانه پس از گذشت چند سال و حادثه ي ناگواري كه براي آن پژوهشگر محترم رخ داد اين كار به جايي نرسيد تا اينكه چهار سال پيش موضوع مجددا مطرح شد و جناب حجةالاسلام والمسلمين محمدي عراقي رياست محترم سازمان تبليغات اسلامي تأكيد كردند كه اين مهم را گروه حديث پژوهشكده ي باقرالعلوم عليه السلام به عهده گيرد.

مقدمات كار فراهم شد و پس از مشورت و تبادل نظر با محققان و صاحب نظران، طرح كار جمع آوري و تنظيم گرديد و استخراج مطالب مربوط به مقتل، از منابع اوليه و مستند تاريخي و حديثي آغاز شد و پس از استخراج و دسته بندي مطالب مقرر گرديد در مورد هر معصوم مطالب در چند فصل به شرح زير تنظيم مي شود.

در فصل اول با عنوان «في نبذة من شخصيته» به شخصيت مورد نظر اشاره اي بشود و سپس تاريخ ولادت و تاريخ شهادت و مدت عمر و امامت و نظر مورد تأييد نويسندگان و القاب و كنيه و نام پدر ومادر و فرزندان در حد نياز و مختصر بيايد.


در فصل دوم با عنوان «في مأساته»، اذيت و آزار و شكنجه هايي كه در حيات معصومين عليهم السلام به آنها مي شد ذكر شود.

در فصل سوم با عنوان «في الاخبار عن شهادته»، خبرهايي كه پروردگار و پيامبر و معصومين ديگر در مورد شهادت هر معصوم داده اند آورده شود.

در فصل چهارم با عنوان «في وصاياه» وصيتهاي هر معصوم نقل گردد.

در فصل پنجم با عنوان «في احتضاره»، وقايعي كه در زمان مريضي معصوم كه منتهي به شهادت آن بزرگوار شده بيان مي شود. [12] .

در فصل ششم باعنوان «في كيفية شهادته»، آنچه به شهادت و سبب شهادت آن بزرگواران مربوط مي شده آورده شده است.

فصل هفتم به مسائل تجهيز معصوم، يعني غسل و كفن و نماز و دفن و... آن بزرگواران اختصاص يافته كه با عنوان «في تجهيزه» آمده است.

فصل هشتم با عنوان «فيما وقع بعد شهادته» آمده كه در آن قضايا و اتفاقاتي كه بعد از شهادت هر معصوم رخ داده بيان شده است.

در فصل نهم اشعار و جملاتي كه در مصيبت معصوم گفته شده - چه از معصومين يا از اصحاب و ياران و افراد نزديك به زمان ائمه عليهم السلام - آورده شده است. [13] .

در خاتمه از همه ي محققان و صاحب نظران و خوانندگان عاجزانه درخواست مي كنيم براي كاملتر شدن اين مجموعه در چاپهاي بعدي نظرات خود را به اين مركز ارائه كنند.

انه خير ناصر و معين

گروه حديث پژوهشكده ي باقرالعلوم عليه السلام



پاورقي

[1] امالي مفيد، ص 338.

[2] لغتنامه‏ي دهخدا، کلمه‏ي مقتل.

[3] فصلنامه‏ي هنر، شماره‏ي 3، ص 233.

[4] اعيان الشيعه، ج 10، ص 306 و سفينة البحار، ماده‏ي سکت.

[5] دايرة المعارف اسلاميه، ج 8، ماده‏ي کربلا.

[6] الذريعه، ج 22، صص 21 تا 35.

[7] نيروهاي ويژه و پيشمرگان حضرت أمير عليه‏السلام، در اين مورد به اعيان الشيعه، ج 3، ص 464 و سفينة البحار ماده‏ي صبغ مراجعه شود.

[8] حماسه‏ي حسيني، ج 1، صص 54 - 53.

[9] الذريعه، ج 295، 11.

[10] الذريعه، ج 2، صص 46 و 279.

[11] الذريعه، ج 22، صص 31 - 29.

[12] عنوان فصل پنجم در اين ترجمه، «وقايع نهضت حسين عليه‏السلام است. در جلد دوم متن عربي: «وقايع نهضته عليه‏السلام.».

[13] عنوان فصل نهم در متن عربي اين ترجمه: في البکاء عليه و مراثيه.