بازگشت

شهادت ياران آخرين


چون ياران حسين دريافتند كه دشمن چيره شده است و ديگر توان دفاع از خويش را ندارند، هر يك مي كوشيدند تا در ميدان رفتن و جان باختن بر ديگري پيشي گيرد، از اينرو، عبدالله و عبدالرحمن فرزندان عروه غفاري پيش آمدند و عرض كردند: يا اباعبدالله! سلام بر تو باد! اينك كه دشمن ياران تو را از ميان برده و بسوي تو مي آيد، اجازه بده كه جان خويش را فداي تو كنيم و پيش از تو كشته شويم!

فرمود: مرحبا بر شما! نزديك من بياييد! آنان پيش رفتند و در كنار آن حضرت جنگيدند و شهيد شدند.

دو جوان جابري به نام هاي سيف بن حارث و مالك بن عبد كه عموزاده و برادر مادري هم بودند نيز نزد حسين (ع) آمدند، و چون نزديك آن حضرت رسيدند، گريستند.

فرمود: اي برادرزادگان من! چرا گريه مي كنيد؟ بخدا سوگند، اميد آن دارم كه ساعتي ديگر چشمان شما روشن گردد!

گفتند فداي تو شويم! ما براي خود گريه نمي كنيم بكله گريه ما از براي تو است! زيرا مي بينيم كه پيرامونت را گرفته اند، و ديگر نمي توانيم از تو دفاع كنيم!

فرمود: اي بردارزادگان من! خدا به شما در برابر اين احساس همدردي پاداشي نيك عنايت كند! سپس آنها را پيش خواند.

آن دو نزد امام آمدند و گفتند: سلام بر تو اي فرزند پيامبر خدا!

فرمود: سلام بر شما دو نفر باد!


اين دو جنگيدند تا به شهادت رسيدند. [1] .

آخرين نفر از ياران اباعبدالله (ع) سويد بن عمرو بن ابي مطاع خثعمي بود كه به ميدان رفت و پس از مدتي نبرد از پاي در آمد. [2] .


پاورقي

[1] طبري، ج 5، ص 442.

[2] طبري، ج 5، ص 446. البته بعدا روشن مي‏گردد که سويد در اين هنگام بر اثر زخم از هوش رفته است، ماجراي او در جاي خود نقل خواهد شد.