بازگشت

دستگيري و شهادت قيس بن مسهر صيداوي


37) ابومخنف گفت: محمد بن قيس نقل كرد: وقتي حسين (ع) به حاجر از سرزمين الرمة رسيد، قيس بن مسهر صيداوي را همراه با نامه اي به سوي مردم كوفه فرستاد كه در آن نوشته بود:

بسم اللَّه الرحمن الرحيم. از حسين بن علي به برادران مؤمن و مسلمانش، سلام عليكم.

من با شما خدا را كه جز او خدايي نيست، ستايش مي كنم. اما بعد نامه ي مسلم بت عقيل را دريافت كردم كه در آن از حسن انتخاب، اتحاد شما براي ياري ما و گرفتن حقمان خبر داده بود. از خدا مي خواهم كه كار ما را ختم به خير گرداند و به شما پاداش فراوان عطا كند من روز سه شنبه، هشتم ذيحجه يعني روز ترويه به سوي شما براه افتاده ام هنگامي كه فرستاده ام بر شما وارد شد خود را آماده كرده و مستحكم باشيد. من انشاءاللَّه در اين روزها نزد شما مي آيم. والسلام عليكم و رحمةاللَّه.

مسلم بن عقيل بيست و هفت شب قبل از اينكه كشته شود به حسين (ع) چنين نوشته بود: حقّا كه جلودار به يارانش دروغ نمي گويد، همه ي مردم كوفه با تو هستند هنگامي كه نامه ام را خواندي به سوي كوفه بيا. والسلام عليك.

راوي گفت: حسين (ع) با كودكان و زنان خويش به راه افتاد و قيس بن مسهر صيداوي با نامه او به سوي كوفه رهسپار شد و به قادسيه رسيد. حصين بن تميم او را دستگير و نزد ابن زياد فرستاد. عبيداللَّه به قيس گفت: به بالاي قصر برو و دروغگو پسر دروغگو


(حسين (ع)) را دشنام بده. قيس بالاي قصر رفت و گفت: اي مردم بدرستي كه حسين بن علي بهترين مخلوق خدا و پسر فاطمه دختر رسول اوست و من فرستاده ي او به سوي شما هستم ورد منزل حاجر از او جدا شده ام پس دعوتش را اجابت كنيد. سپس عبيداللَّه بن زياد و پدرش را لعنت كرد و براي علي بن ابي طالب طلب مغفرت نمود.

راوي گفت: عبيداللَّه دستور داد او را از بالاي قصر به پائين بيندازند و چنين كردند او در گذشت.

حسين (ع) در راه كوفه به آبي رسيد. عبداللَّه بن مطيع عدوي آنجا بود و هنگامي كه حسين را ديد برخاست و گفت: پدر و مادرم فداي تو باد اي پسر رسول خدا! چرا آمده اي؟ بعد او را در مكاني اسكان داد. حسين (ع) به او گفت: خبر مرگ معاويه حتماً به تو رسيده است؛ اهالي عراق به من نامه نوشته و مرا نزد خويش دعوت كرده اند. عبداللَّه بن مطيع گفت: اي پسر رسول خدا، براي خدا متذكر مي شوم كه مگذار هتك حرمت اسلام شود. ترا به خدا حرمت رسول او (ص) و عرب را نگهدار! به خدا قسم اگر آنچه را كه در دست بني اميه است (حكومت و خلافت) آرزو كني قطعاً ترا خواهند كشت و پس از كشتن تو بي مهابا بر همه خواهند تاخت. به خدا قسم با كشته شدن تو حرمت اسلام، قريش و عرب مي شكند، چنين نكن و به كوفه نرو و بر بني اميه متعرض نشو. راوي گفت: حسين به اين سخنان اعتنا نكرد و به راه خويش ادامه داد و در منطقه اي بعد از منزل زرود به آب رسيد.