بازگشت

جنبش شيعيان در كوفه


4) ابومخنف گفت: حجاج بن علي از محمد بن بشر همداني نقل كرد: شيعيان در منزل سليمان بن صرد اجتماع كردند، گفتيم معاويه مرد و بدان سبب خدا را شكر كرديم. سليمان بن صرد گفت: معاويه به هلاكت رسيد و حسين (ع) از بيعت با بني اميه خود داري نموده و به مكه رفته است، شما پيروان حسين و پدر او هستيد اگر يقين داريد او را كمك كرده و با دشمنش مي جنگيد به او نامه بنويسيد و اگر از سستي و بي رمقي ترس داريد او را فريب ندهيد. گفتند: نه، با دشمن او مي جنگيم و خود را فدايش مي كنيم. سليمان گفت: پس به او بنويسيد ايشان نيز نامه اي به اين مضمون نوشتند:

بسم اللَّه الرحمن الرحيم. به حسين بن علي، از سليمان بن صرد و مسيب بن نجبة و رفاعة بن شداد و حبيب بن مظاهر و ديگر پيروان مؤمن و مسلمان او از اهل كوفه. سلام عليك، ما با روي آوردن به تو ستايش خدائي را مي كنيم كه غير از او نيست؛ اما بعد ستايش خدادي را سزاست كه دشمن جبار و كينه توز ترا نابود كرد. دشمني كه بر اين امت يورش برد، و بر آنان به زور حاكم شد و غنايم (فيي ء) را غضب كرد، افراد صالح امت را كشت و اشرار را زنده نگاه داشت و بيت المال را بازيچه ي دست ستمگران و ثروتمندان نمود پس او نيز مانند قوم ثمود هلاك شد. وي (يزيد) امام ما نيست، به سوي ما بيا، شايد خداوند بوسيله ي تو بار ديگر ما را در راه حق مجتمع گرداند. نعمان بن بشير حاكم كوفه فقط در دارالاماره اش اقتدار دارد و ما در نماز جمعه و نمازهاي عيد به او اقتدا نمي كنيم. اگر


واقف شويم كه به سوي ما مي آيي او را بيرون مي كنيم تا انشاءاللَّه به شام برود.والسلام و رحمةاللَّه عليك.

راوي گفت: اين نامه را بوسيله ي عبداللَّه بن سبع همداني و عبداللَّه بن وال براي حسين (ع) فرستاديم و به آندو گفتيم در رفتن به مكه عجله نمايند. آنها با شتاب برفتند تا اينك دهم ماه رمضان در مكه نزد حسين (ع) رسيدند، دو روز بعد از ارسال نامه ي اول، قيس بن مسهر صيداوي و عبدالرحمن بن عبداللَّه بن كدن ارحبي و عمارة بن عبيد سلولي را با حدود پنجاه و سه نامه ي ديگر به سوي حسين (ع) اعزام كرديم. هر يك از اين نامه ها توسط يك، دو و يا چهار مرد نوشته شده بود.

راوي گفت: چهار روز بعد از نامه ي اول، هاني بن هاني سّبيعي و سعيد بن عبداللَّه حنفي را همراه با نامه اي نزد حسين (ع) فرستاديم و در آن نوشتيم:

بسم اللَّه الرحمن الرحيم. به حسن بن علي، از پيروان مؤمن و مسلمانش، اما بعد از حمد و ثناي خدا، عجله كن، مردم منتظر تو هستند و انديشه اي به غير از رهبري تو ندارند. عجله كن، عجله كن، والسلام عليك.

شبث بم ربعي و حجّار بن أبجر و يزيد بن حارث بن يزيد بن رويم و عزرة بن قيس و عمرو بن حجاج زبيدي و محمد بن عمير تميمي به حسين چنين نوشتند:

اما بعد از حمد و ستايش خدا، باغها سبز شده، ميوه ها رسيده و چاهها پر آب شده است. اگر قصد آمدن داري بيا كه سپاه تو آماده و گوش به فرمان است. والسلام عليك.

همه ي فرستادگان مردم كوفه نزد حسين (ع) جمع شدند. وي نامه ها را خواند و از فرستادگان درباره ي وضعيت مردم سئوال كرد سپس بوسيله ي دو فرستاده ي آخر، يعني هاني بن هاني سبيعي و سعيد بن عبداللَّه حنفي اين نامه را براي اهالي كوفه فرستاد:

بسم اللَّه الرحمن الرحيم. از حسين بن علي به كليه مؤمنين و مسلمين، اما بعد از حمد و ثناي خدا، آخرين فرستادگان شما، هاني و سعيد با نامه هايتان نزد من آمدند هر آنچه را كه نوشته ايد دانستم. اساس سخن اكثر شما اين بود: ما فاقد امام هستيم، به سوي ما بيا شايد خدا ما را بوسيله ي تو بر راه حق و هدايت مجتمع كند. من برادر، پسرعمو و فرد مطمئني از خاندانم را به سوي شما اعزام كردم و به او دستور دادم كه احوال كار و نظرات شما را برايم بنويسد. اگر وي برايم نوشت كه نظر همه ي شما و افراد فاضل و عاقل شما آنچنان


است كه بوسيله ي فرستادگانتان برايم نوشته ايد و در نامه هايتان خوانده ام، پس انشاءاللَّه بزودي بسوي شما خواهم آمد. آگاه باشيد به جان خودم سوگند، امام كسي است كه به كتاب خدا عمل كند، عدالت را جاري كند، حق را بستاند و خود را وقف حدا نمايد. والسلام.