بازگشت

آغاز حمله


حصين بن نمير كه امير بر ميمنه ي سپاه شام بود با يارانش بر ميسره ي سپاه كوفه حمله ور گرديد و فرمانده ي آن علي بن مالك مقاومت نمود تا كشته شد.

سپس علم او را قرة بن علي برداشت و او نيز با گروهي از ديگر يارانش كشته شد.

عبدالله بن ورقاء علم را گرفت و او برادر زاده ي حبشي بن جناده از جمله اصحاب رسول خداست و فرياد برآورد: اي سپاه خدا! نزد من آئيد، پس بيشتر سپاه بازگشتند، او به آنان گفت: اين امير شام ابراهيم بن اشتر است كه مشغول مبارزه با ابن زياد است، بيائيد تا نزد او رويم.

پس چون به نزد ابراهيم بازگشتند، ديدند ابراهيم سر خود را برهنه كرده و فرياد مي زند: اي سپاهيان خدا! من فرزند اشترم بهترين فرار، حمله ي پي در پي شماست. پس ياران او به ميدان جنگ بازگشتند.

سپس ميمنه ي ابراهيم بر ميسره ي ابن زياد حمله كرد و عراقيان اميد داشتند كه عمير بن حباب طبق وعده اش به عقب بازگشته و منهزم شود، ولي عمير از اين كار سرباز زد و


از فرار كردن امتناع نمود و جنگ شديدي كرد.

ابراهيم چون چنين ديد به اصحابش گفت: اكنون آهنگ قلب سپاه دشمن را كنيد، سوگند بخدا اگر ما آنان را منهزم كنيم، ميمنه و ميسره ي لشكر او هم متلاشي خواهند شد و منهزم شوند.

پس سپاه ابراهيم به آن قسمت يورش بردند، ابتدا با نيزه و سپس با شمشير مقاتله كردند، ابراهيم علمدار خود را گفت: پيش رو و علم خود را به وسط سپاه دشمن ببر.

او مي گفت: ممكن نيست.

ابراهيم مي گفت: پيش رو. و چون جلو مي رفت ابراهيم هر كه را از شاميان مي ديد با شمشير از پاي در مي آورد، آنگاه سپاه او يكباره حمله كردند و جنگ سختي درگرفت، اصحاب ابن زياد منهزم شدند واز دو سپاه تعداد زيادي كشته گشتند.

بعضي گفته اند كه: عمير بن حباب اول كسي بود كه شكست خورد و عقب نشيني كرد [1] .


پاورقي

[1] کامل ابن ‏اثير 262 /4.