بازگشت

تقسيم بيت المال


پس از آنكه مردم با مختار بيعت نمودند و امر بر او مستقر گرديد، از بيت المال كوفه بازديد نموده و اموال زيادي در آنجا بود پس دستور داد به كساني كه هنگام محاصره ي قصر با او بودند به هر كدام پانصد درهم بدهند و تعداد آنان سه هزار و پانصد


نفر بودند و بقيه ي افراد كه تعدادشان ششهزار نفر بود و بعدأ به او پيوسته بودند، به هر يك دويست درهم بدهند، و با عموم مردم با خوشرويي رفتار مي كرد، و بزرگان كوفه را همنشينان خود گردانيد.

روزي ابوعمره بالاي سر مختار ايستاده بود و مختار با اشراف و بزرگان كوفه مشغول سخن گفتن بود، بعضي از موالي [1] كه از اصحاب ابوعمره بودند به او گفتند: ابواسحاق (مختار) را نمي بيني كه چگونه به عربها روي آورده و به ما توجهي نمي كند؟

مختار از ابوعمره پرسيد: به تو چه گفتند؟

ابوعمره او را از گفته ي موالي آگاه ساخت.

مختار گفت: به آنان بگو كه بر شما اين امر سخت نباشد، شما از من و من نيز از شما هستم، پس مختار سكوت كرد سپس اين آيه را تلاوت نمود (انا من المجرمين منتقمون) [2] چون موالي اين سخن را از مختار شنيدند به يكديگر گفتند: بشارت باد شما را كه گويا سوگند بخدا شما رؤسا و بزرگان اين جماعت يعني ظالمين و قتله ي اهل بيت عليهم السلام را خواهيد كشت [3] .


پاورقي

[1] مراد از موالي، ايرانيان که در آن زمان تعداد قابل توجهي از آنان در کوفه مي‏زيستند و مورد توجه اميرالمؤمنين عليه‏ السلام بودند، و پس از او مختار نيز به آنها توجه داشت.

[2] سوره‏ي سجده: 22.

[3] کامل ابن ‏اثير 226 /4.