بازگشت

بيعت با مختار


اشراف كوفه بر مختار وارد شدند و با او بيعت كردند بر كتاب خدا و سنت رسول الله و مطالبه ي خونهاي اهل بيت و جهاد با دشمنان و دفاع از ضعيفان و مبارزه با هر كسي كه با آنها بجنگد و مسالمت با هر كسي كه با آنها از در مسالمت درآيد.

از جمله كساني كه با او بيعت كرد منذر بن حسان و فرزندش حسان بود، و چون اين دو از نزد مختار بيرون آمدند سعيد بن منقذ با جماعتي از شيعه اين دو را ديدند كه از نزد مختار مي آيند، آن جماعت گفتند: اينان از سران جبارين و ستمگرانند و بايد كشته شوند، سعيد آنها را از اين كار نهي كرد و گفت: دستور مختار را اطاعت كنيد، ولي آنان نپذيرفتند و هر دو را به قتل رساندند، مختار چون از كشته شدن آن دو باخبر شد او را ناخوش آمد و تلاش كرد تا محبت اشراف را به خود جلب نمايد، از اين رو با آنها به حسن سيره رفتار مي نمود.

چون به مختار خبر رسيد كه عبدالله بن مطيع در خانه ي ابوموسي مخفي شده است، سكوت كرد، و چون شب شد يكصد هزا درهم براي او فرستاد و به او پيغام داد كه: من از مخفيگاه تو آگاهم و مي دانم كه نداشتن مال تو را از ترك كوفه باز داشته است، لذا اين را برايت فرستادم.

و از قبل بين مختار و عبدالله بن مطيع صداقت و دوستي بود [1] .


پاورقي

[1] کامل ابن ‏اثير 226 /4؛ تاريخ يعقوبي 259 /2.