بازگشت

عبدالله بن يزيد و سليمان بن صرد


چون به عبدالله بن يزيد وابراهيم بن محمد بن طلحه خبر رسيد كه سليمان با يارانش عازم شام براي جنگ با ابن زياد هستند، كسي نزد او فرستاده وگفتند: ما نزد تو خواهيم آمد و با تو سخني داريم.

سليمان پذيرفت، عبدالله بن يزيد با اشراف كوفه وابراهيم بن محمد بن طلحه نيز با جماعتي از اصحابش نزد سليمان آمدند.

عبدالله بن يزيد هنگامي كه نزد سليمان آمد، كسي را از آنان كه در ريختن خون امام حسين عليه السلام شركت داشتند با خود نياورد مبادا كه بر او بشورند. [1] ، او پس از وارد شدن بر سليمان حمد و ثناي الهي گفت: و ادامه داد: مسلمان برادر مسلمان است و نبايد خيانت كند، شما اهل شهر ما هستيد و بهترين مردم نزد ما، خود را در سختي مياندازيد و بر رأي و نظر خود پافشاري نكنيد و جمع ما را با رفتنتان از كوفه نكاهيد، نزد ما بمانيد تا آماده شويم هنگامي كه دشمن نزديك بلاد ما رسيد ما بيرون رفته با ياران خود و با او خواهيم جنگيد.

ابراهيم بن محمد هم به همين مضمون سخن گفت.


سليمان پس از حمد و ثناي الهي گفت شما مخلصانه نصيحت كرده و در مشورت تلاش نموديد تلاش نموديد، ولي ما هم با نيت و ارده اي حركت كرديم كه آن را نقض نخواهيم كرد و از خدا مي خواهيم كه به ما عزمي راسخ عطا فرمايد.

آن دو گقتند: نزد ما بمانيد تا شما را مجهز نماييم كه با سپاه زيادي دشمن را ملاقات كنيد.

سليمان گفت: ما در اين پيشنهاد شما مي انديشيم.

پس سليمان را به صبر سفارش نمودند و او را گفتند كه: درآمد جوخي [2] را براي هزينه ي جنگ خواهيم داد؛ سليمان نپذيرفت و گفت: ما براي دنيا قيام نكرده ايم.

عبدالله بن زياد و ابراهيم بن محمد چون مي دانستند كه عبيدالله آهنگ عراق را نموده لذا اين پيشنهاد را به سليمان بن صرد دادند.

آن دسته از ياران سليمان كه از اهل بصره و مدائن بودند، در آمدن تأخير كردند، لذا سليمان از نخيله حركت كرد و به اقساس [3] رسيد و در آنجا گروهي از يارانش از او جدا شدند، سليمان گفت: «اگر با شما مي آمدند هيچ نفعي برايتان نداشتند بلكه نظم شما را بهم مي ريختند، از اين رو خدا در دلهاي آنها سستي انداخت و از شما جدا گرديدند» [4] .


پاورقي

[1] عمرو بن سعد در آن ايام که سليمان در نخيله قشون خود را آماده کرده بود هر شب در قصر کوفه نزد عبدالله بن يزيد بوده زيرا خوف آن داشت که او را بکشند.

[2] جوخي: اسم نهري است که در کنار آن منطقه وسيعي وجود دارد نزديک بغداد آن هشتاد هزار هزار درهم بوده است. (معجم البلدان 179 /2).

[3] اقساس قريه‏اي است نزديک کوفه. (معجم البلدان 236 /1).

[4] تجارب الامم 101 /2.