بازگشت

مجلس ابن زياد


سپس، اهل بيت امام حسين بن علي صلوات الله عليهما را به قصر ابن زياد بردند، و زينب خواهر امام حسين عليه السلام در ميان آنان بود كه بصورت ناشناس و در حالي كه لباسهاي كهنه اي در بر داشت، وارد مجلس شد و در گوشه اي از قصر نشست و كنيزان گرد او جمع شدند.

ابن زياد پرسيد: اين كه بود كه در آنجا با گروهي از زنان نشست؟!

زينب عليها السلام پاسخ نداد. و براي بار دوم سوم سؤال خود را تكرار كرد، تا يكي از آن كنيزان گفت: «هذه زينب بنت فاطمه بنت رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم!».

ابن زياد روي به جانب زينب نمود و گفت: خداي را سپاس كه شما را رسوا كرد و كشت! و گفته هاي شما نادرست از كار درآمد!

زينب عليها السلام در پاسخ فرمود: خداي را سپاس كه ما را به پيامبر خود محمد صلي الله عليه وآله وسلم گرامي داشت، و ما را از پليديها پاك گردانيد؛ فاسق است كه رسوا مي شود و نابكار است كه دروغ مي گويد و او ما نيستيم بلكه ديگري است [1] .


ابن زياد گفت: كار خدا را با برادرت و اهل بيت خود چگونه ديدي؟!

زينب عليها السلام فرمود: من چيزي جز نيكي و شايستگي از جانب خداوند نديدم، اينان گروهي بودند كه خداوند شهادت را بر ايشان تقدير كرده بود و بسوي جايگاه ابدي خود شتافته و در آن آرميدند، و خداوند روز قيامت ميان تو و آنان داوري خواهد كرد و از تو خونخواهي مي كند، در آن روز خواهي ديد كه پيروز چه كسي است؟! مادرت به سوگت بنشيند اي پسر مرجانه.

عبيدالله بن زياد با شنيدن اين جملات، خشمگين شد و گويي تصميم به قتل زينت گرفت! [2] عمرو بن حريث به عبيدالله گفت: او زن است و زن را بر سخنش ملامت نكنند.

ابن زياد گفت: خداوند، قلب مرا به كشتن حسين و خاندان تو تسلي داد.

زينب عليها السلام را رقتي [3] دست داد و گريست و گفت: بجان خودم سوگند كه سرور مرا كشتي و شاخه ي عمر مرا قطع كردي و ريشه ي مرا از جاي كندي، پس اگر تسلي خاطر تو در اين بوده است، كه آرامش خود بازيافته اي.

ابن زياد گفت: اين زن سخنان موزون و هماهنگ بر زبان مي آورد، و پدرش هم چنين بود و شاعر ماهري بشمار مي رفت!

زينب عليها السلام فرمود: زن را كجا و سجع گوئي؟! آنچه بر زبانم جاري شد سوز سينه ام بود [4] ، و من در شگفتم از كسي كه به كشتن امامان تسلي خاطر پيدا مي كند و مي داند كه در روز جزا از او انتقام گرفته خواهد شد [5] .



پاورقي

[1] ارشاد شيخ مفيد 115 /2.

[2] الملهوف 67.

[3] در ارشاد شيخ مفيد 116 /2 به جاي «فرقت»، «فزقت» با زاء و بدون تشديد قاف ذکر شده است که به معناي صيحه و فرياد است، بنابراين معني چنين مي‏شود: او صحيه‏اي زد و گريست.

[4] ارشاد شيخ ‏مفيد 115 /2.

[5] مثير الاحزان 91.