بازگشت

آشوب و همهمه


چون عمر بن سعد سپاه خود را براي محاربه با امام حسين آماده كرد و پرچمها را در جاي خود قرار داد و ميمنه و ميسره ي لشكر را منظم نمود، به افرادي كه در قلب لشكر بودند گفت: در جاي خود ثابت بمانيد و حسين را از هر طرف احاطه كنيد تا او را همانند حلقه ي انگشتري در ميان بگيريد!

در اين اثنا امام عليه السلام در برابر سپاه كوفه ايستاد و از آنها خواست كه خاموش


شوند، ولي آنها ساكت نشدند!! امام به آنها فرمود:

ويلكم ما عليكم ان تنصتوا الي فتسمعوا قولي و انما ادعوكم الي سبيل الرشاد فمن اطاعني كان من المرشدين و من عصاني كان من المهلكين و كلكم عاص لامري غير مستمع قولي فقد ملئت بطونكم من الحرام و طبع علي قلوبكم. ويلكم الا تنصتون! الا تسمعون؟!

واي بر شما! چه زيان مي بريد اگر سخن مرا بشنويد؟! من شما را به راه راست مي خوانم، هر كس فرمان من برد بر راه صواب باشد، و هر كه نافرماني من كند هلاك شود، شما از همه ي فرامين من سر باز مي زنيد و سخن مرا گوش نمي دهيد چرا كه شكمهاي شما از مال حرام پر شده و بر دلهاي شما مهر شقاوت نهاده شده است، واي بر شما! آيا خاموش نمي شويد و گوش نمي دهيد؟!

پس اصحاب عمر بن سعد يكديكر را ملامت كرده و گفتند: گوش دهيد!!