عبدالله بن حوزه
گروهي از سپاهيان بسوي امام عليه السلام حركت كردند و در ميان آنها عبدالله بن حوزه ي تميمي فرياد برآورد كه: حسين در ميان شماست؟!
اصحاب امام حسين پاسخ دادند: اين امام حسين است، چه مي خواهي؟!
گفت: اي حسين! تو را به آتش بشارت مي دهم!
امام فرمود: سخني دروغ گفتي، من نزد پروردگار بخشنده و شفيع و مطاع مي روم، تو كيستي؟
گفت: من ابن حوزه هستم.
امام عليه السلام در حالي كه دستهاي مبارك را بلند كرد به حدي كه سپيدي زير بغلش نمايان گشت گفت: خدايا! او را در آتش بسوزان.
آن مرد به خشم آمد، ناگاه اسب او رم كرد و ابن حوزه بر زمين سقوط كرد در حالي كه پايش به ركاب اسب گير كرده بود، آنقدر بدنش بر روي خاك كشيده شد كه قسمتي از بدنش جدا شد و قسمت ديگر به ركاب اسب آويزان بود، و سرانجام پس از برخورد باقيمانده ي بدنش به سنگ، در ميان آتش خندق افتاد و مزه ي آتش را چشيد.
امام عليه السلام بخاطر استجابت دعايش، سجده ي شكر بجاي آورد و دستانش را برداشت و عرض كرد: اي خدا! ما از مقربان درگاه تو، اهل بيت پيامبر تو و ذريه ي او هستيم، حق ما را از جباران ستمگر بستان، بدرستي كه تو شنوا و از هر كس به مخلوق خود نزديكتري.
محمد بن اشعث گفت: چه قرابتي بين تو و پيامبر است؟!!
امام حسين عليه السلام گفت: خدايا! محمد بن اشعث مي گويد در ميان من و پيامبرت نسبتي نيست، خدايا! امروز طعم ذلت و خواري خود را به او بچشان تا من عقوبت او را ببينم.
اين دعاي امام نيز مستجاب شد، و محمد بن اشعث بجهت قضاي حاجت از اسب پياده شد و عقربي او را گزيد و با لباسي آلوده به هلاكت رسيد [1] [2] .
پاورقي
[1] ارشاد شيخ مفيد 102 /2.
[2] خوارزمي نيز از حاکم جشمي نقل ميکند که همان روز محمد بن اشعث به هلاکت رسيد، بعد ميگويد: اين صحيح نيست بلکه محمد بن اشعث تا زمان حکومت مختار زنده بود و مختار او را کشت، ولي در اثر همان علت خانهنشين شده بود. (مقتل الحسين خوارزمي349 /1)