بازگشت

ابن ابي جويريه و تميم بن حصين


در اين هنگام مردي از لشكر عمر بن سعد كه او را ابن ابي خويريه مي ناميدند در حالي كه بر اسبي سوار بود، رو بسوي خيمه ها كرد، و چون نظرش به آتش افتاد فرياد بر آورد: اي حسين! و اي اصحاب حسين! شادمان باشيد به چشيدن آتشي كه در دنيا بر افروخته ايد!

امام حسين عليه السلام فرمود: اين مرد كيست؟

گفتند: ابن ابي جويريه ي مزني!

امام حسين عليه السلام دعا كردند كه: بار الها! عذاب آتش را در دنيا به او بچشان! و هنوز سخن امام تمام نشده بود كه اسبش او را در آتش خندق افكند!!

و بعد، مرد ديگري از لشكر عمر بن سعد نزديك آمد به نام تميم به حصين فزاري و فرياد برآورد كه: اي حسين! و اي اصحاب حسين! فرات را نمي بينيد كه همانند شكم مار بخود مي پيچد؟! بخدا سوگند كه قطرهاي از آن را نخواهيد چشيد تا تلخي مرگ را در كام خود احساس كنيد!

امام عليه السلام فرمود: اين كيست؟

گفتند: تميم بن حصين است.

امام عليه السلام فرمود: اين مرد و پدرش از اهل آتشند، خدايا! او را در نهايت عطش بميران!


و نوشته اند كه عطشي بي سابقه بر تميم عارض شد و از شدت تشنگي از اسب بر زمين افتاد و آنقدر پامال ستوران شد تا به هلاكت رسيد [1] .


پاورقي

[1] جلاء العيون شبر 173 /2.