بازگشت

رؤياي مسلم


قبلا گفتيم كه مسلم بن عقيل به خانه ي طوعه پناه برد و او مسلم را در گوشه اي از خانه اش پناه داد، مسلم آن شب را در خانه ي طوعه بسر برد و تا پاسي از شب به عبادت و طاعت الهي پرداخت و هنگامي كه بخواب رفت عموي گرامي خود حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام را بخواب ديد كه به او مي گفت: بزودي به ما ملحق خواهي شد، و زماني كه بيدار شد مي دانست كه بزودي شهيد خواهد شد [1] .

چون سپيده سر زد، طوعه براي مسلم آب آورد تا براي نماز وضو سازد و به مسلم گفت: مولاي من! نديدم كه خواب به چشمان تو راه يافته باشد.

او در پاسخ طوعه گفت: چرا، لحظاتي بخواب رفتم و در عالم خواب عمويم اميرالمؤمنين علي عليه السلام را ديدم كه به من فرمود: بشتاب! بشتاب! و من گمان مي كنم آخرين روزهاي عمر خود را مي گذرانم [2] .



پاورقي

[1] حياة الامام الحسين 388 /2.

[2] نفس المهموم 109.