بازگشت

خطبه ي عبيدالله در مسجد شهر


هر چند پراكندگي ياران مسلم و كناره گرفتن آنها چندان به طول نكشيد و در مدت كوتاهي اين حادثه ي غير قابل تصور و در عين حال فاجعه آميز اتفاق افتاد، ولي گويي در باور عبدالله نمي گنجيد و هنوز در زواياي خاطرش آثار دل نگراني و اضطراب موج مي زد و به مأموران حكومتي و اشراف خود فروخته و دين به دنيا باخته ي كوفه دستور مي داد كه بيش از پيش هوشيار باشند تا مبادا در كمند ياران مسلم كه ممكن است در تاريكي شب در نقاط مختلف كمين كرده باشند، گرفتار آيند! و آنها كه پس از جستجوهاي زياد حتي به يك تن از ياران مسلم دست نيافته بودند به عبيدالله اطمينان مي دادند كه خدعه هاي او كارگر افتاده و مسلم تنهاي تنها مانده و در جائي پنهان شده است.

عبيدالله باز براي اطمينان بيشتر به آنان فرمان مي داد تا با استفاده از روشنائي «ني» هاي برافروخته كه با ريسمان بهم بسته شده بودند در تاريكي شب تمامي زواياي مسجد بزرگ شهر را كه در مجاورت قصر دارالاماره قرار داشت، جستجو كنند؛ ولي كسي را نمي يافتند!

بالاخره عبيدالله پس از اطمينان خاطر از پراكندگي ياران مسلم و گريختن آنها، دستور داد تا باب سده ي مسجد را كه فاصله ي كوتاهي با قصر دارالاماره داشت، باز كردند و خود از قصر حكومتي خارج شد و به مسجد آمد، او به عمرو بن نافع دستور داده بود كه به مردم هشدار دهد كه بايد نماز عشا را در مسجد به امامت ابن زياد بر پا


دارند و هر كس كه نماز عشا را در غير از مسجد بگذارد از ذمه اسلام بيرون رفته و جان و مال و ناموسش در معرض تجاوز و نابودي قرار مي گيرد.

مردم پس از اقتداء به ابن زياد و پايان نماز عشاء مترصد آن بودند تا عبيدالله آنچه در دل دارد بر زبان آورد تا اضطرابي كه در دل دارند فروكش كند.

ابن زياد كه هنوز هم بر جان خود بيمناك بود دستور داده بود تا بهنگام اداي نماز عشاء نگهباناني در پشت سر او بگمارند و او را از حملات احتمالي ياران مسلم در امان دارند! پس از فراغت از نماز عشاء بر بالاي منبر قرار گرفت و خطاب به آن مردم خودباخته سخنان ركيكي در مورد مسلم بر زبان راند و گفت كه: مسلم بخاطر كردار نفاق آميزي كه داشته است!! از ذمه ي خدا بدور افتاده! و هر كس كه او را پناه دهد، سرنوشت مسلم را خواهد داشت، و كسي كه او را دستگير كرده و تسليم نمايد جايزه اي به ارزش خونبهاي مسلم دريافت خواهد كرد! سپس مردم را به تقواي الهي فراخواند!! و از آنان خواست كه در اطاعت و بيعت خود استوار باشند [1] .


پاورقي

[1] ارشاد شيخ مفيد 56 /2.