بازگشت

رؤياي يزيد


يزيد در حالي كه بر فراز منبر نشسته بود خطاب به مردم گفت: ما از ياوران دين خدا هستيم! و شما اي مردم شام شما را بشارت باد كه آثار خير و خوبي در شام پديدار است، بدانيد كه بزودي ميان من و مردم عراق درگيري شديدي رخ خواهد داد [1] زيرا من سه شب پيش در خواب ديدم كه ميان من و اهل عراق، رودخانه اي از خون بشدت جريان دارد و من هر چه تلاش كردم كه از آن بگذرم، نتوانستم، تا اينكه عبيدالله بن زياد از آن رود گذشت، و من اين صحنه را در خواب تماشا مي كردم!


مردم شام كه از شنيدن سخنان يزيد كاملا تحريك شده بودند فرياد برآوردند كه: اي يزيد! ما را به طرف هر كه مي خواهي گسيل دار كه ما با همان شمشيرهايي كه در صفين رو در روي مردم عراق ايستاديم در خدمت تو خواهيم بود! يزيد آنها را دعا كرد و دستور داد به پاس اين وفاداري اموال زيادي را بين آنها تقسيم كردند!

و بعد خبر درگذشت معاويه را به كارگزاران خود در شهرها اطلاع داد و آنها را در مقام خود باقي گذارد و به اشاره ي سرجون- غلام معاويه- حكومت كوفه و بصره را كه از حساسيت زيادي برخوردار بود و مخالفان حكومت اموي بيشتر در آنجا سكونت داشتند به عبيدالله بن زياد سپرد [2] .


پاورقي

[1] از اين خبر ظاهر است که يزيد مي‏دانست مردم عراق با او بيعت نخواهند کرد و بين او و مردم عراق درگيري و نزاع رخ خواهد داد چه آنکه شيعيان علي عليه‏ السلام در کوفه بودند، و احتمالا اين خواب ساختگي بر همين اساس و آگاهي طراحي شده بود.

[2] مقتل الحسين مقرم 128.