بازگشت

وفود نزد معاويه


وفد و وفود، هيئتهاي نمايندگي را مي گويند.

در اجراي طرح پيشنهادي مغيره بن شعبه و اقدامات پيگيري كه او را كارگزاران معاويه در اين رابطه انجام دادند هيئتهايي از افراد سرشناس شهرهاي مختلف به شام آمدند و ظاهرأ معاويه در شكل اين هيئتها و عزيمت آنها به شام نقش اول را بازي كرده است تا براي ولايت عهدي يزيد از آنان بيعت بگيرد.

او به ضحاك بن قيص فهري [1] گفت: هنگامي كه اين افراد سرشناس و چهره هاي


مشهور در اينجا حضور يافتند، ابتدا من شروع به سخن گفتن مي كنم و زماني كه دم از سخن گفتن فروبستم، تو برخيز و مردم را به بيعت كردن با يزيد دعوت كن و از من بخواه كه در اين امر كوتاهي نكنم!

معاويه در سخنان خود از عظمت اسلام و حرمت خلافت سخن گفت و اضافه كرد كه: بايد از كارگزاران من اطاعت كنيد چرا كه اين فرمان خداست! و در ادامه ي سخنان خود از علم و فضل و سياست يزيد سخن به ميان آورد و مسأله بيعت با او را طرح كرد. در اين اثناء، ضحاك بن قيس برخاست و بعد از حمد و ثناي الهي به معاويه خطاب كرد گفت: اي امير! بايد بعد از تو از براي مردم رهبري باشد و ما آزموده ايم تصميمي كه در يك اجتماع گرفته مي شود پي آمدي بسيار خوب را به همراه خواهد داشت و از اختلاف و خونريزي جلوگيري مي كند، يزيد كه فرزند توست از نظر اخلاق و رفتار و علم و دورانديشي و بردباري بر همه ي ما كه برگزيدگان امتيم، برتري دارد! و اكنون بر توست كه او را بعنوان جانشين خود معرفي كني تا ما و امت اسلامي بعد از تو در سايه ي او زندگي راحت و شرافتمندانه اي داشته باشيم!

بعد از او عمرو بن سعيد الاشدق برخاست و همانند ضحاك سخن گفت، و بعد شخصي به نام يزيد بن مقنع عذري برخاست و با اشاره به معاويه گفت: اين اميرالمؤمنين است، و با اشاره به يزيد گفت: پس از او، اين است. و در ادامه ي سخنان خود در حالي كه اشاره به شمشيرش مي كرد گفت: اگر كسي به اين امر تن در ندهد ميان ما و او اين است.

معاويه در جواب گفت: بنشين كه تو سرور خطبائي!

و بعد بعضي از حاضران جلسه در همين رابطه سخنان ستايش آميزي بر زبان راندند


و بر بيعت با يزيد پافشاري كردند.


پاورقي

[1] ضحاک بن قيس قبل از وفات رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم متولد شده است و از طرف معاويه بعد از زياد چهار سال امير کوفه بود. او با معاويه بود تا هنگام مردن معاويه و بر جسد او نماز گزارد و تا آمدن يزيد، او جانشين معاويه بود. پس از معاويه، با يزيد و فرزند او معاويه بود. چون حکومت به مروان رسيد، او با اکثر مردم شام با عبدالله بن زبير بيعت نمود و در «مرج ‏راهط» باسپاه مروان جنگيد و کشته شد. (الاستيعاب 774 /2).