بازگشت

حبيب بن مظهر


ألاول حبيب بن مظهر (بضم الميم و فتح الظاء المعجمة) ابوالقاسم الفقعي، الأسدي كان صحابيا راي النبي (صلي الله عليه و آله) ذكره ابن الكلبي و كان ابن عم ربيعة بن حوط بن رئاب المكني اباثور الشاعر الفارس

قال اهل السير أن حبيبا نزل الكوفة و صحب عليا (عليه السلام) في حروبه كلها و كان من خاصته و حملة علومه و قد ذكرت أنا مقتله في «نفس المهموم»

و كفي في جلالته ما رواه لوط بن يحيي الأزدي عن محمد بن قيس قال لما قتل حبيب بن مظهر هذ ذلك حسينا (عليه السلام) و قال عند الله أحتسب نفسي و حماة أصحابي [1] و في ذلك قال صاحب البصائر.



ان يهد الحسين قتل حبيب

فلقد هد قتله كل ركن



بطل قد لقي جبال الأعادي

من حديد، فردها كالعهن



لا يبالي بالجمع حيث توخي

فهو ينصب كأنصاب المزن



أخذ الثار قبل ان يقتلوه

سلفا من منية دون من



قتلوا منه للحسين حبيبا

جامعا في فعاله كل حسن



حبيب بن مظهر مكني به ابوالقاسم فقهي اسدي مي باشد او يكي از اصحاب و ياران بلند مقام رسالت (ص) بود ابن كلبي اين موضوع را ذكر نموده است او پسر عموي ربيعة بن حوط بن رئاب مكني به ابوثور شاعر شجاع و نامدار مي باشد.

صاحبان سيره در تاريخ زندگي او نوشته اند: حبيب به كوفه كوچ نمود و از اصحاب و ياران اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) قرار گرفت در تمام جنگهاي او شركت جست او يكي از خواص اصحاب و از حاملان راز و دانش علي (ع) بود و نگارنده در مورد شهادت او در حد توان در «نفس المهموم» آورده ام در جلالت شأن او كفايت مي كند آنچه ابومخنف لوط بن يحيي أزدي از محمد بن قيس رويت نموده است و گويد: «هنگامي كه حبيب به مظهر كشته شد كشته شدن او حسين (ع) را متزلزل نمود و گفت اين ضايعه را به حساب خدا، مي گذارم [2] و شاعر گويد:

اگر قتل حبيب، حسين را متزلزل نمود پس به يقين قتل او، تمام اركان دين را متزلزل نمود.

او پهلواني بود كه اگر با كوههاي آهنين روبه رو مي شد همه را همانند پنبه از هم باز مي گشود...

او هرگز از انبوه سپاه واهمه نداشت او به سوي سپاه سرازي مي گشت همانند رعد و برق او پيش از قتل خود، انتقامش را باز پس گرفت با كشتن حبيب، دوستي از دوستان حسين را كشتند دوستي كه جامع افعال زيبا و شايسته بود.


پاورقي

[1] و في بعض المقاتل قال (عليه‏السلام) لله درک يا حبيب! لقد کنت فاضلا تختم القرآن في ليلة واحدة.

[2] در برخي از مقاتل آمده است که امام (ع) فرمودند: خوشا به حالت اي حبيب تو فرد فاضلي بودي و در يک شب تمام قرآن را ختم مي‏نمودي...».