بازگشت

شهادت كودك خردسال، جعفر بن امام حسين


گرچه شهادت نوجواني با ويژگي هايي كه مؤلف محترم ذكر كرده اند در كتاب هاي تاريخ و مقاتل آمده است، اما در هيچ يك از آن كتاب ها نام جعفر بن امام حسين به چشم نمي خورد. ر. ك؛ مقتل الحسين، خوارزمي، تحقيق علامه شيخ محمد السماوي، 1418، ج 2، ص 36، البدايه و النهايه، ابن كثير، ج 8، ص 189. (مترجم).

حميد بن مسلم گويد: پس از شهادت علي اكبر عليه السلام نوجواني گوشواره به گوش سرآسيمه و وحشتزده از خيمه گاه بيرون آمد. او از فرط وحشت به چپ و راست مي نگريست و گوشواره ها تكان مي خورد، در اين هنگام هاني بن ثبيت حضرمي، حمله كرد و او را به شهادت رساند.

ابوالهذيل سكوني درباره ي هاني بن ثبيت حضرمي مي گويد: در دروان خالد بن عبدالله و در سنين پيري وي را ديدم كه نشسته است و مي گويد: من در شمار قاتلان حسين عليه السلام بودم. به خدا سوگند، ما ده نفر سوار ايستاده بوديم و اسبان ما از فرط تاخت و تاز خسته شده بودند كه ناگاه جواني از خاندان حسين عليه السلام بيرون آمد. او تير خيمه اي را


در دست و دو گوشواره به گوش داشت كه هرگاه سرش را مي چرخاند، به تكان مي افتادند. در اين ميان مردي از ما دويد و خود را به آن جوان رساند و با ضرب شمشير او را از پاي درآورد.

سكوني گويد: قاتل آن نوجوان خود همين هاني بن ثبيت بود كه چون به خاطر اين كار او را سرزنش مي كردند، از خود به كنايه ياد مي كرد.

شهادت عبدالله و محمد فرزندان مسلم

هنگامي كه همه ي ياران حسين عليه السلام به شهادت رسيدند و جز اهل بيت آن حضرت شامل فرزندان علي، جعفر، عقيل و فرزندان خود ايشان، كسي نماند، گرد هم آمدند و يا يكديگر خداحافظي كردند [و سپس راهي ميدان شدند]. عبدالله بن مسلم بن عقيل نخستين كسي بود كه به ميدان رفت و اين رجز را مي خواند:



اليوم ألقي مسلما و هو ابي

و فتية بادوا علي دين النبي



ليسوا كقوم عرفوا بالكذب

لكن خيار و كرام النسب [1] .



از ميان سپاه عمرسعد، عمرو بن صبيح صدائي تيري سوي عبدالله افكند. وي دستش را مقابل صورت گرفت و تير دست و صورتش را به هم دوخت. دست عبدالله از حركت افتاد و صدائي با يك تير ديگر قلبش را دريد.



اما محمد بن مسلم بن عقيل، كه مادرش كنيز بود، به دست ابومرهم أزدي و لقيط بن اياس جهني به شهادت رسيد.


پاورقي

[1] امروز با پدرم «مسلم» ديدار مي‏کنم و با ديگر جواناني که در راه دين پيامبر جان باختند

آنها مانند مردمي که به دروغگويي مشهورند نيستند بلکه برگزيده و صاحب نسب‏هاي گرامي‏اند.