بازگشت

شهادت حر


حر در روز عاشورا اين رجز را مي خواند:



آليت لا أقتل حتي أقتلا

و لن أصاب اليوم الا مقبلا



أضربهم بالسيف ضربا مقصلا

لا ناكلا عنهم و لا مهللا [1] .



و رجز ديگرش اين بود:



أضرب في اعراضهم بالسيف

عن خير من حل مني و الخيف [2] .




در يك نوبت حر و زهير بن قين به سختي پيكار كردند. هرگاه جان يكي به خطر مي افتاد، ديگري حمله مي كرد و او را نجات مي داد. ساعتي را با اين شيوه جنگيدند تا اين كه اوباش سپاه دشمن حمله كردند و حر را به شهادت رساندند. [3] .

ابوثمامه ي صائدي، از ياران امام عليه السلام، نيز پسرعمويش را كه در سپاه دشمن بود كشت.


پاورقي

[1] دوست دارم که تا نکشم کشته نشوم، و امروز هرگز کشته نخواهم شد، مگر در حال پيشروي!

آنان را با شمشير مي‏زنم، با ضربتي مانند ساتور، بي‏آن که سستي کنم و کوتاهي بورزم!.

[2] آنان را با شمشير گردن مي‏زنم در دفاع از بهترين کسي که در منا و خيف فرود آمده است.

[3] براي آگاهي بيشتر درباره‏ي زندگي حر، ر. ک. انساب الاشراف، ج 3، ص 195.