بازگشت

نكوهش شمر


ابومخنف به نقل از حميد بن مسلم گويد: به شمر گفتم: سبحان الله، اين شايسته نيست كه با عذاب خداوند [آتش] عذاب كني و كودكان و زنان را بكشي. به خدا سوگند كه امير تو به كشتن مردان هم راضي است. گفت: تو كه هستي؟ گفتم: نمي گويم. در اين هنگام مردي كه شمر نسبت به او از من فرمانبردارتر بود يعني شبث بن ربعي آمد گفت: گفتاري زشت تر از گفتار تو و كرداري پليدتر از كردار تو نديده ام، آيا كارت به اينجا كشيده است كه زنان و كودكان را مي ترساني؟ با شنيدن اين سخن، شمر شرمنده شد و آهنگ بازگشت كرد. از آن سو، زهير بن قين با ده تن از يارانش حمله كردند و دار و دسته اش را از خيمه ها بيرون آوردند و شخصي به نام اباعزه ضبابي و دار و دسته اش را نيز كشتند.