بازگشت

محبت پيامبر نسبت به حسن و حسين


درباره ي محبت خاص رسول خدا صلي الله عليه و آله احاديث معتبر فراواني نقل شده كه نمونه هايي را در اين جا مي آوريم:

انس بن مالك گويد:

از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پرسيدند، كدام يك از اهل بيت نزد شما محبوب ترند؟ فرمود: «حسن و حسين.» پيامبر به حضرت فاطمه عليهاالسلام مي گفت: «فرزندانم را نزد من آر.» آن گاه ايشان را مي بوييد و در آغوش مي گرفت. [1] .


عبدالله بن مسعود گويد:

پيامبر صلي الله عليه و آله درباره ي حسن و حسين گفت: «بارخدايا! من ايشان را دوست مي دارم. تو نيز دوست شان بدار! هر كس آن دو را دوست بدارد، در حقيقت مرا دوست مي دارد.» [2] .

همو گفته است كه حسين و حسن عليهماالسلام هنگام نماز نزد پيامبر صلي الله عليه و آله مي آمدند و بر پشت آن حضرت سوار مي شدند. چون آن دو را از اين كار بازمي داشتند، حضرت با دست اشاره مي كرد كه رهاشان كنيد و هنگامي كه نمازش به پايان مي رسيد آنان را در آغوش مي فشرد و مي فرمود: «هر كس مرا دوست مي دارد بايد اين دو را دوست بدارد.»

اسامه، پسر زيد بن حارثه، گفته است:

«شبي به خاطر نيازي در خانه ي پيامبر خدا را كوبيدم. حضرت بيرون آمد در حالي كه چيزي را كه من نمي دانستم چيست، در زير روپوش خود داشت. چون از عرض حاجت فراغت يافتم، گفتم: «اي پيامبر خدا! زير آن روپوش چيست؟» حضرت آن را كنار زد. ديدم كه حسن و حسين بر پشتش سوارند! آن گاه فرمود: «اينان پسران من و پسران دختر من اند.» و سه مرتبه فرمود: «بارخدايا! تو مي داني كه من دوستشان مي دارم، تو نيز آنان را دوست بدار.» [3] .

نيز يعلي بن مره گفته است:

حسن و حسين به سوي پيامبر صلي الله عليه و آله دويدند. يكي شان به حضرت رسيد، همين كه دست در گردنش انداخت، ديگري آمد و او نيز دست در گردن آن حضرت افكند. رسول خدا بر سر و روي هر دو بوسه زد و فرمود: «بارخدايا! من دوست شان مي دارم تو نيز آن دو را دوست بدار. اي مردم فرزند، (آدمي را) به خست و ترس وامي دارد.» [4] .

باز از يعلي بن مره نقل شده است كه گفت:

گروهي از ياران، همراه پيامبر صلي الله عليه و آله به صرف غذا مشغول شده بودند. همين كه بيرون آمدند حسين عليه السلام را ديدند كه در راه بازي مي كند. پيامبر صلي الله عليه و آله گام پيش نهاد و دست هايش


را گشود. اما جوانك آغاز به گريختن از اين جا به آن جا و از اين سو به آن سو كرد. پيامبر صلي الله عليه وآله نيز با او مي خنديد، تا سرانجام او را گرفت و آن گاه دستي زير چانه و دست ديگر را بر سرش قرار داد و او را بوسيد و فرمود: «حسين از من است و من از حسينم. خداوند دوستدار كسي است كه حسين را دوست بدارد حسين نواده اي از نوادگان است» [5] .

ابوهريره نيز از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نقل كرده است كه فرمود:

«دوستدار حسن و حسين دوستدار من و دشمن آن دو دشمن من است.» [6] .


پاورقي

[1] الجامع الصحيح، (سنن ترمذي) محمد بن عيسي بن سورة، 658/5، دار احياء التراث العربي، بيروت؛ ابويعلي موصلي، 274/7.

[2] کشف الاستار، هيثمي، علي بن ابي‏بکر، 226/3، موسسة الرسالة، بيروت، اول 1404 ق.

[3] ترجمة الامام الحسن (ع)، ابن‏عساکر، 95.

[4] مسند، ابن‏حنبل، 172/4؛ المعجم الکبير، طبراني، 21 /3.

[5] مسند، ابن‏حنبل، 172/4.

[6] سنن، ابن‏ماجه قزويني، 51/1، تحقيق: محمد فؤاد الباقي؛ مسند، ابويعلي، 78/11.